نهج البلاغه چهارصد سال پس از شهادت علىبنابىطالب (ع) نوشته شد و هيچيك از جملهها و حديثهاى آن سنديت ندارد. بنابراين اين اثر ارزش محتوايى و سندى ندارد.
پاسخ:
1. رفتار و گفتار علماى اهل سنت درباره نهج البلاغه و محتواى آن و كتبى كه در طول تاريخ درباره آن تدوين شده است گوياى عظمت و شأن بىبديل اين اثر است كه به حق به اخ القرآن نام نهاده شده است و آنچنان عظمتى دارد كه دانشمند سنى ابن ابي الحديد درباره آن گفته است: «كلامه فوق كلام المخلوق. دون كلام الخالق».
هر فرد اهل علم و ادبى كه با بىغرضى نهجالبلاغه را مطالعه كند بىشك خواهد گفت كه نفس سخن بهترين سند سخن است؛ مگر ديگران قادرند اينگونه سخن بگويند؟! اگر اين كتاب بي ارزش است، شما هم فقط يك نمونه از خطبههاى نهج البلاغه را از ساير گويندگان و نويسندگان و خلفاى خود بياوريد.
2. نهجالبلاغه از زمان تأليف تا كنون به شدت مورد توجه علماى اسلام اعم از شيعه و سنى بوده است و صدها كتاب پيرامون آن از قبيل مدارك و مصادر نهجالبلاغه، مستدرك نهجالبلاغه، شرح آن، ترجمه، منتخب و تحقيق درآن، فهرست و معجم و ...، به زبانهاى عربى، فارسى، تركى، اردو، فرانسه، انگليسى، تأليف شده است كه نويسندگان آنها همگى از برجستهترين علماى زمان خود بودهاند. آيا مي توان گفت كه همه اين بزرگان درباره يك كتاب تماماً بىارزش اين همه زحمت كشيده و وقت صرف كردهاند؟
3. از جمله كسانى كه از اهل سنت درباره نهجالبلاغه كتاب تدوين كردهاند عبارتند از:
شيخ محمد عبده مفتى جامع الازهر متوفى (1325 ه. ق)
ابن ابى الحديد از علماى قرن هفتم هجرى، متوفى (656 ه. ق) كه شرح نهجالبلاغه او در بيست جلد، چاپ شده است
سيد قطب، دكتر صبحى صالح، امام فخر رازى، ابوالحسن بيهقى و ....
نويسنده مسيحى جرج جرداق مىگويد: «من نهجالبلاغه را دويست بار خواندهام و هنوز برايم تازگى دارد»! و يكى از دانشمندان اهل سنت گفته است: «برخى از خطبههاى نهجالبلاغه را هزار بار خواندهام».
4. مرحوم سيد رضى براى كم كردن حجم كتاب اسناد را حذف كرده است. امّا تمامى مطالب نهج البلاغه، اسناد معتبرى دارد. در اين زمينه كتابهاى مستقل فراوانى تأليف شده است كه به برخى از آنها اشاره مىشود:
الف) مصادر نهجالبلاغه و اسانيده، سيدعبدالرضا الحسينى الخطيب؛
ب) پژوهشى در اسناد و مدارك نهجالبلاغه، محمد مهدى جعفرى؛
ج) جلد دوازدهم دانشنامه امام على (ع)؛
د) اسناد نهجالبلاغه نوشته مرحوم محمد دشتى.
5. مردم براى سخنان امام (ع) ارزش فوقالعادهاى قائل بودند. بهطورىكه نسبت به هيچيك از فصيحان و بليغان چه در عصر
جاهليت و چه در اسلام اين اندازه اهميت نمىدادند؛ ازاينرو سخنان حضرت در زمان خود حضرت حفظ مىشد. هنگامى كه حضرت خطبهاى را ايراد مىفرمود عدهاى تندنويس كلمات را تماماً مىنوشتند. به اين
ترتيب در زمان خود حضرت از افادات و خطبه هاى ايشان كتابهايى تدوين شد و اميرمؤمنان (ع) برخلاف ساير خلفا نوشتن حديث را ممنوع نمىكردند. از جمله كسانى كه به نوشتن خطبههاى حضرت، همت گماشتند عبارت بودند از:
الف) زيدبن وهب جهنى كه در بسيارى از مجامع همراه اميرمؤمنان (ع) بود و خطبههاى حضرت را از منابر، جمعهها و اعياد، جمعآورى و در كتابى كه در ظاهر اولين كتاب تأليف يافته او از فرمايشات حضرت على (ع) بود، گردآورى مىكرد. نام اين كتاب خطب اميرمؤمنان (ع) على المنابر فى الجمع و الاعياد و غيرها است.
ب) حارث أعور همدانى كوفى كه از علاقهمندان امام بود. وى بعضى از خطبههاى حضرت را هنگام سخنرانى مىنوشت.
ج) اصبغ بن نباته مجاشعى كه از اصحاب خاص اميرمؤمنان (ع) بود. او عهدنامه مالك اشتر و وصيت امام به محمد حنفيه را نقل كرده است. به وى گفتند: «چه شد كه به اين مقام از فصاحت و بلاغت دست يافتى»؟ گفت: «صد خطبه از خطب اميرمؤمنان (ع) را حفظ كردم و به اينجا رسيدم كه ملاحظه مىكنيد».
د) اصحاب ديگر حضرت همچون كميل بن زياد نخعى، نوف بكالى و ديگران قسمتى از سخنان حضرت را شنيده و حفظ كرده و عيناً براى مردم نقل كردهاند.
ه) مسعودى در كتاب مروج الذهب درباره خطبههاى امام مىگويد: «مردم چهار صد و هشتاد و چند خطبه از خطبههاى امام را حفظ كردهاند»
[1]كه اين مقدار خطبه دو برابر خطبههايى است كه در نهجالبلاغه موجود است.
[2]
و) جاحظ نيز صد و پنجاه سال قبل از تأليف نهجالبلاغه گفته است: «خطبههاى على (ع) مدون و محفوظ و مشهور بوده است».
6. بخشهاى مهمى از فرمايشهاى امام على (ع)، در كتب پيش از نهجالبلاغه بهطور مستند آمده است و از محدثين و دانشمندانى همچون؛ نصر بن مزاحم متولد (212 ه. ق)، على بن محمد مدائنى متولد (225 ه. ق)، عبد العظيم حسنى متولد (224 ه. ق)، ابراهيم محمد ثقفى متولد (283 ه. ق) ابن صفار فروخ قمى (قرن سوم)، محمد بن جرير طبرى متولد (310 ه. ق)، محمد بن على بابويه قمى (شيخ صدوق)، محمد بن يعقوب كلينى متولد (329 ه. ق)، شيخ مفيد متولد (413 ه. ق) و ...، نقل شده است.
7. مگر منابع روايى اهل سنت و كتب صحاح و ساير مصادر معتبر حديثى آنها در زمان پيامبر (ص) تدوين شده است؟ نه تنها چنين نبوده بلكه تا مدت بيش از صد سال از رحلت پيامبر (ص) نگارش حديث به كلى ممنوع بود و اگر كسى به تدوين حديث مبادرت مىكرد تحت تعقيب و مجازات قرار مىگرفت. احاديث مكتوب پيامبر (ص) همه سوزانده شد. صحاح سته و منابع معتبر حديثى اهل سنت كه بيشتر در قرن سوم تدوين شدهاند عبارتند از: صحيح بخارى متولد (256 ه. ق)، صحيح مسلم متولد (261 ه. ق)، سنن ابى داود متولد (275 ه. ق)، سنن ترمذى متولد (279 ه. ق)، سنن نسائى متولد (303 ه. ق)، سنن ابن ماجه متولد (273 ه. ق)، مسند احمد ابن حنبل متولد (241 ه. ق)، موطأ مالك بن انس متولد (179 ه. ق)، المسند الصحيح محمد بن حبان متولد (354 ه. ق)، علل دارقطنى متولد (385 ه. ق)، مستدرك حاكم نيشابورى متولد (405 ه. ق).
آيا مىتوان گفت همه اين كتابهاى حديثى اهل سنت بىارزش است؛ زيرا بيش از دويست سال با زمان صدور آن از رسول خدا (ص) فاصله داشتهاند؟
مراجعه شود:پندارها و پاسخها، ص ۱۵۸.
[1]( 1). مروج الذهب، ج 2، ص 431
[2]( 2). در نهج البلاغه 241 خطبه آمده است.