بايد مذهب تشيع را به مردم گينه معرفي كرد . براي مذهب تشيع تنها يك مدرسه ديني در پايتخت داريم كه درمقابل مدارس وهابيون خيلي كم است بايد فضاي آموزش و پرورش ديني را در گينه بيشتر كرد تا مردم با مباني تشيع و اهل بيت آشنا شوند .
گفتوگو از:جمال طاهری
محمد بويه از كشور گينه استاد تاريخ از دانشگاه دولتي است كه در كشورش داراي جايگاه خوب اجتماعي و اقتصادي است به خاطراينكه فن بيان خوبي دارد كشيشي موفق بوده است و در جلسات وعظ و سخنرانيهايش هميشه جمعيت زيادي تجمع ميكردند تا از آموزههاي ديني او بهره ببرندمحمد بسياراهل مناظره و مباحثه بود و به عنوان يك مسيحي متعصب همواره آرزو داشت تا به ايتاليا برودو به واتيكان راه پيدا كند و بتواند روزي اسقف بزرگي براي كشورش شود اما او حالا به جاي ايتاليا و واتيكان به ايران آمده و در مشهد الرضا مشغول درس خواندن است تا مبلغ شيعه شود. گفتوگوي" پایگاه بصیرت" را با وي بخوانيد:
شما كه جايگاه خوبي در دين مسيحيت داشتيد چطور شد سراغ دين اسلام و آشنايي با آن رفتيد؟
راستش را بخواهيد من نسبت به مسيحيت بسيارتعصب وتقيد داشتم بهصورتي كه كشيش بودم وميخواستم تااطلاعات ديني داشته باشم براي همين بيشتر درس ميخواندم تا به واتيكان راه پيدا كنم و اسقف بزرگي در كشورم بشوم اما چون با مسلمانان بحث ومناظره داشتيم هر دو گروه مجبور بوديم تا نسبت به عقايد هم اشراف داشته باشيم و بهتر بتوانيم درمناظرات از دين خود دفاع كنيم براي همين مسلمانان كتاب انجيل ما را ميخواندند و ما هم كتاب قرآن آنها را ميخوانديم تا نسبت به هم شناخت پيدا كنيم. به اين ترتيب بود كه با دين اسلام آشنا شديم .
چطور شد كه مسلمان شديد؟
من شخصيتي دارم كه خيلي اهل بحث وگفتوگو هستم هميشه ميخواستم از دين اسلام و مسلمانان ايرادي بگيرم و آن را در مباحثم بگويم براي همين درباره اسلام خيلي تحقيق ومطالعه ميكردم تا بتوانم يكجايي نقطه ضعف وكاستي پيدا كنم و درمناظرات كم نياورم غافل ازاينكه هرچه بيشتر مطالعه ميكردم به اسلام علاقهمند شدم و نسبت به آن كنجكاوتر شدم به نوعي منطق اسلام من را به خود جذب كرد
چه چيزي دراسلام بود كه باعث گرايش وعلاقه شما شد؟
قرآن. حقيقتا قرآن كتابي است كه حقيقتا جامع است وبه تمام سوالات در همه زمانها پاسخ ميدهد من درباره هر مسئلهاي ترديد داشتم وميخواستم آن را ضعف اسلام بدانم در قرآن جوابش راپيدا ميكردم درحاليكه انجيل اين مشخصه را ندارد مهمترين چيزي كه در قرآن من را جذب كرد ماجراي حضرت عيسي علیه السلام بود. در قرآن حضرت عيسي يكي از پيامبران خدا معرفي شده است كه از سوي خدا براي هدايت مردم مبعوث گرديده است او هم انساني مثل همه انسانهاست و بنده خوب خداست ولي ميديديم دركتاب انجيل ايشان را فرزند خدا معرفي كرده يعني همان پدر وپسر كه خود تناقض بزرگي درمسيحيت است
مسئله نبوت حضرت عيسي شما را به اسلام جذب كرد؟
بله مطالبي كه درباره حضرت عيسي در قرآن آمده بود واقعيترو كاملتر بودند بهتر با عقل ومنطق مطابقت داشت اينكه درمسيحيت گفته ميشود عيسي فرزند خداست خيلي ابهام درذهن ايجاد ميكند البته وقتي هم علت را ميپرسيم جواب درستي نميدهند من به دليل اينكه كشيش بودم به انجيل اشراف داشتم دراين مدت خيلي قرآن را خواندم و مطالب هردو را مقايسه كردم براي همين بيشتر به محتوايات قرآن علاقه پيدا كردم
شما قرآن را ميخوانديد تا مسلمانان را شكست بدهيد ولي خودتان شكست خورديد درست است؟
بله بياغراق بايد همين را گفت منطق قوي وجامع قرآن من را شكست داد وهرچه تلاش كردم نتوانستم ايرادي از دين اسلام بگيرم تا درمناظرات عليه مسلمانان استفاده كنم ولي خدا چيز ديگري ر��م زده بود.
چطور شد به ايران آمديد؟
من دوستي در دانشگاه داشتم ك�� خيلي با هم درباره دين بحث داشتيم او گفت برو به جايي كه اسلام است و از نزديك بيشتر با اسلام آشنا شو اين بود كه ميخواستم اطلاعاتم درباره اسلام بيشتر شود .همزمان دو نفر من را راهنمايي كردند؛ يكي دكتري وهابي بود به من گفت برو عربستان آنجا با اسلام آشنا ميشوي و هرگونه امكاناتي هم خواستي با پول مناسب دراختيارت ميگذارند از يك طرف هم يك مبلغ شيعه من را به ايران راهنمايي كرد تا بهتر اسلام را بشناسم اوگفت برو ايران ببين در اسلام مشكلي و يا ايرادي هست يا نه
از قرار دعوت عالم وهابي كه وسوسه كنندهتر بود؟
بله خيلي هم اصرار ميكرد به عربستان بروم تا وهابي شوم ولي نميدانم چرا راهنمايي مبلغ شيعه بيشتر به دلم نشست ...
مستقيما به شهرمشهد آمديد؟
بله به همراه يكي از دوستان دانشگاهيم كه اوهم درمباحثات با مسلمانان، درباره اسلام كنجكاو شده بود راهي ايران شديم در وهله اول نميخواستم مسلمان شوم فقط هدفم شناخت و تحقيق بود وبه مدرسه جامعهالمصطفي در مشهد رفتم
چطورشد نمكگير امام رضا علیه السلام شديد؟
من تمام هدفم رفتن به واتيكان براي اسقف شدن بود به همين خاطر ميخواستم اسلام را بشناسم تا بهتر نقدش كنم ولي سرنوشت چيز ديگري برايم رقم زد و بودن كنار امام رضا خيلي به من كمك كرد تا حقيقت اسلام شيعي رابشناسم ودرك كنم حالا مشغول درس طلبگي هستم تا يك مبلغ شيعه در كشورم بشوم هيچ كس باورش نميشود من با آن همه تعصب در مدرسه اسلامي باشم.
وقتي اولين بار به حرم حضرت امام رضا علیه السلام رفتيد چه حس وحالي داشتيد؟
بار اول كه به حرم امام رضا علیه السلام رفتم ديدم همه گريه ميكنند خيلي برايم جالب وعجيب بود زيرا در كشورما و بسياري از كشورهاي ديگر گريه مربوط به بچههاست و بزرگترها گريه نميكنند آن رانشان غم وافسردگي ميدانند قبلا شنيده بودم كه مسلمانان براي كشتههاي هزارسال پيش خودشان هم گريهزاري ميكنند ومدام درغم واشك هستند وقتي به حرم امام رضا علیه السلام رفتم و ديدم هركس آنجا ميرود با ديدن بارگاه و ضريح امام اشك ميريزد برايم عجيب بود اما بعد كه خودم متحول شدم و گريهام گرفت احساس خوبي پيدا كردم يك حس آرامش و سبكي تازه فهميدم اين گريه چقدر خوب است. خوشحالم كه خدا توفيق داد تا در كنار امام رضا باشم و درس بخوانم.
به شهرهاي مذهبي ديگرهم رفتهايد؟
بله به نجف و كربلا سفر داشتهام خيلي خوب بود.
با توجه به اين سفرها و تحقيقاتي كه درباره اسلام داشتهايد چه چيز اسلام برايتان جالب توجه بوده است؟
يكي همان گريه براي اهل بيت (عليهماسلام) كه ضمن گرامي داشتن فرزندان واهل بيت پيامبر باعث آرامش روح وروان انسان ميشود و ديگري بحث جانشيني و ولايت فقيه در تشيع است اين خيلي اهميت دارد كه پيامبر اسلام بعد از رحلتشان دين اسلام را نيمه كاره رها نكردند، بلكه يك به يك فرزندانشان جانشين پيامبر بودند تا اسلام تحريف نشود و مسلمانان بازنمانند؛ درحاليكه درمسيحيت بعد ازحضرت عيسي هيچ جانشين نداشت براي همين عدهاي سودجو وفرصت طلب درانجيل تحريفات ايجاد كردند كه تا به امروز باعث گمراهي مسيحيان شده است و خيلي حقايق درمسيحيت تغيير �