راهبرد نظامی جدید پنتاگون این است که روسیه و چین را منزوی کرده و همکاری نزدیک آنها را بر هم زند. اربابان جهان در آمریکا یک راهبرد سهجانبهای را دنبال میکنند. مقامات اطلاعاتی در روسیه، چین و ایران به طور کامل از آنچه در جریان است باخبرند.
اخبار ایران و تحلیلهای پیرامون آن به طور مستمر در رسانههای جایگزین که مخالف رسانههای جریان اصلی (Main Stream) غرب هستند منعکس میشود. این رسانهها به اطلاعات و تفاسیر متفاوتی میپردازند که در رسانههای جریان اصلی پیدا نمیشود.
***
ایران و آمریکا در ساحل آرامش
پایگاه آنتیوار مینویسد: هر انتخاباتی به یک عبارت هماهنگکننده نیاز دارد و این مساله برای کاندیداهای جمهوریخواه بیشتر صدق میکند. یک وجه مشترک درباره کاندیدهای جمهوریخواه این است که هر یک از آنها سعی دارند که در جنگطلبی از یکدیگر سبقت گیرند.
لازم نیست که توافق هستهای با ایران را خوب جلوه دهید. مساله مهم این است که این توافق محاسبات قدرت در خاورمیانه از جهات بسیار مهمی تغییر داد. واشنگتن و تهران در 14 جولای به توافقی دست یافتند که هنوز بخشهای زیادی از آن دارای طبقهبندی میباشد. البته دولت اوباما به همراه پنج کشور دیگر این توافق 159 صفحهای را مورد تایید قرار دادند. در این بحبوحه، جنگطلبان و صهیونیستها ادعا میکنند که با این توافق پایان دنیا نزدیک خواهد بود. با وجود تمامی این بحثها، باید به دو نکته توجه کرد: یکی اینکه هیچیک از این مسائل اهمیتی ندارند و دوم اینکه جزئیات توافق مشکلساز نیستند.
مساله مهم این است که ایران و آمریکا در یک برهه حساس و بدون شلیک یک گلوله از دشمنیهای آشکارا فاصله گرفتهاند. این توافق دو كشور را در مسیر تعامل قرار داده و مسیر را برای روابط بیشتر هموار ساخته است. برای فهم این مساله بهتر است که به گذشته روابط این دو کشور نگاهی بیندازیم. روابط بین این دو کشور تقریباً برای دو دهه بسیار وخیم بوده است. آمریکا همیشه در امور ایران دخالت داشته است. یکی از نمونههای بارز این مساله کودتای سال 1953 و سرنگونی دولت دکتر مصدق با کمک عوامل سازمان سیا است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریکا در تهران یورش برده و دیپلماتهای آمریکایی را که مشغول توطئه و جاسوسی بودند را دستگیر کردند. آمریکا نیز برای اینکه این اقدام انقلابیون ایرانی را تلافی کند، پس از شروع جنگ ایران و عراق به صدام حسین در حمله به این کشور کمکها بسیاری کرد.
با افزایش فعالیتهای هستهای ایران، آمریکا تلاش کرد با کمک ابزار سایبری از قبیل ویروس استاکسنت به تاسیسات هستهای این کشور آسیب برساند.
برغم، تمامی کارشکنیها و اقدمات مخرب آمریکا، ایران در حال حاضر یکی از قدرتهای مطرح در خاورمیانه است و این قدرت نیز در حال افزایش است.
اگرچه آمریکا در زمان دولت بوش از جنگ با ایران دم میزد، حالا دولت اوباما از کمک های نظامی ایران در عراق در جنگ با گروه تروریستی داعش استقبال میکند.
اگرچه تحریمهای اقتصادی غرب علیه ایران توانسته است به این کشور آسیبهایی برساند، اما قدرت ایران از درون نشات میگیرد. ایران باثباتترین کشور مسلمان در منطقه خاورمیانه محسوب میشود. این کشور به لحاظ قومی، مذهبی، فرهنگی و زبانی منسجم است.
ایران هیچگاه به دنبال تسلیحات هستهای نبوده است چرا که اگر آمریکا و رژیم صهیونیستی مطمئن بودند که ایران به توانمندی تولید این نوع از تسلیحات نزدیک شده است، حتماً اقدامی انجام میدادند. در اینصورت اگر ایران توانمندی هستهای خود را برای مقاصد صلحآمیز در نظر دارد، پس آیا توافق هستهای اهمیتی دارد؟ پاسخ به این سوال مثبت و منفی است.
این توافق اهمیتی ندارد چرا که در میدان چیزی زیادی را تغییر نمیدهد. ایران در حال حاضر هیچگونه تسلیحات اتمی ندارد، بدون توافق و یا با توافق هم این کشور عزمی برای تولید این دست از تسلیحات ندارد. به قولی دیگر، توافق وین تسلیحات کشتار جمعی را از بین برد که هیچگاه وجود نداشتند.
این توافق از این منظر حائز اهمیت است که برای اولین بار در تاریخ دو قدرت بزرگ در خاورمیانه دربهای دیپلماتیک خود را به روی هم گشودند. این توافق نوعی گشایش محسوب میشود چرا که برای اولین این توافق باعث شد که دو کشور به مسائل مورد علاقه خود بپردازند.
در حالیکه دیپلماسی باعث شد که ایران و آمریکا تا این مرحله پیش آیند، پول در افزایش و حفظ روابط در آینده نقش مهمی ایفاء خواهد کرد. ایران با داشتن ذخائر عظیم نفت و گاز آماده است تا با برداشته شدن تحریمها صاردات خود را به بازارهای جهانی از سر گیرد. صادرات نفت و گاز باعث خواهد شد تا ایران به سرمایههای خارجی دست یابد و از آن برای تقویت اقتصاد خود استفاده نماید. این توافق به سود کشورهای خارجی نیز است چرا که با برداشته شدن تحریمها آنها میتوانند به بازارهای ایران دست پیدا کنند.
واقعیت توافق هستهای با ایران
پایگاه گلوبال ریسرچ مینویسد: توافق هستهای آمریکا با ایران بر اساس فرضیاتی درباره جنبههای تسلیحاتی برنامه هستهای ایران که آژانسهای اطلاعاتی آمریکا دو بار آنها را رد کردند به آمریکا اجازه میدهد تا به تحریک چین و روسیه و تدوام تهدید ایران به جنگ ادامه دهد. صلح جهانی در مقایسه با گذشته در دسترستر نیست چرا که ما همچنان شاهد تلاشهای امپریالیستی آمریکا برای کنترل دیگر کشور هستیم.
توافق انرژی هستهای بین ایران و گروه 5+1 سرانجام نهایی شد و این لحظه شیرینی بود. باید به حاکمیت ایران در این توافق احترام گذاشته میشد و ایران نباید برای حق مسلم خود از خود نرمشهای زیادی نشان میداد. ایران به اندازه هر کشوری دیگری حق تولید مواد هستهای یا حتی تسلیحات اتمی را دارد. اما تا حدی مقاومت در برابر تحریمهای فلجکننده غرب و ضرر 100 میلیارد دلاری ناشی از بلوکه کردن داراییها برای ایران دشوار بود.
رژیم صهیونیستی متهم منطقی در ترور دانشمندان هستهای ایران است. این کشور به همراه آمریکا در خرابکاری در تاسیسات هستهای ایران نقش داشتهاند. ایران در دسترسی به دارو و مواد غذایی دچار مشکل بود چرا که نه تنها غرب تحریمهایی را اعمال کرده بود بلکه دیگر کشورها را نیز برای تبعیت از این تحریمها تحت فشار قرار داده بودند. نباید این جنگ را فراموش کرد چرا که اوباما حالا میخواهد از ایران برای تضعیف روسیه استفاده کند. این توافق حاصل شد چرا که اوباما باید تصمیم می گرفت که باید با چه کشوری دوست میبود و با چه کشوری میجنگید. نیاز به مقابله با روسیه و چین، تدوام تخاصم با ایران را احمقانه مینمود. همین مساله برای جایگزین کردن منابع گازی ایران به جای روسیه برای اروپا صادق است. اوباما فهمید که توافق با ایران در راستای منافع آمریکاست.
مردم ایران از اینکه در طول سالیان مدید تحریمها به آرامی برداشته میشوند سر از پا نمیشناسند. نمیتوان آنها را از شاد بودن باز داشت، اما باید به نرمشهایی که دولت ایران از خود نشان داد نیز توجه دقیقی شود. ایران برای 25 سال تحت بازرسی خواهد بود و در این مدت برای غنیسازی اورانیم محدود خواهد بود. اگر آمریکا و یا هریک از اعضای گروه 5+1 ایران را متهم به نقض توافقنامه کنند، تحریمها دوباره بازخواهند گشت.
اوباما برای اینکه این توافق را توجیه کند مجبور است به دروغهای همیشگی آمریکا مبنی بر این که ایران حامی تروریسم و تهدیدی برای ثبات منطقه است روی بیاورد. البته، آمریکا خود بزرگترین تروریست در منطقه است. این کشور عراق، سوریه و لیبی را نابود و گروههای جهادی را تقویت کرد. پافشاری آمریکا بر خواستههای امپریالیستی عامل اصلی تمامی فجایع در منطقه است. تا زمانیکه رابطه بین آمریکا و رژیم صهیونیستی ادامه دارد، این بدبختیها از بین نمیروند.
از این توافق طرفهای غربی بیشترین استفاده را خواهند کرد، اما ایران چیز اندکی به دست می آورد. تمامی رسانههای دنیا از این مساله خوشحال هستند که این توافق مانع از وقوع جنگ جدید شد. اما در واقع عامل تمامی جنگها در دنیا آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند. ایران برای بدست آوردن پول تحت فشار بود به همین خاطر مجبور به پذیرش شروط توافق شد.
اگر اوباما فکر میکند که ایران با این توافق سازش خواهد کرد، اشتباه کرده است. ایران همچنان در برابر جنگطلبیهای آمریکا خواهد ایستاد. آیتالله خامنهای تاکید کردند که ایران سیاست خارجی خود را تغییر نخواهد داد.
هیچیک از اهداف آمریکا علیرغم دستیابی به توافق تغییر نکرده است. آمریکا و ناتو تسلیحات خود را از مرزهای روسیه جمع نمی کنند. آمریکا تصمیم گرفت که توافق کردن بهتر از توافق نکردن است.
مخالفت دیپلماتهای اسبق دولت بوش با انتقادها از توافق هستهای با ایران
پایگاه لابلاگ می نویسد: دو دیپلمات ارشد بازنشسته آمریکایی هشدار دادند که اگر کنگره توافق هستهای با ایران را رد کند، آمریکا در خطر انزوا از اجماع جهانی قرار دارد.
رایان کروکر و دنیل کرتزر در کنفرانسی که توسط بنیاد «پروژه امنیت ملی ترومن» ترتیب داده شده بود به وضوح گفتند که برنامه جامع اقدام مشترک بهترین راهکار برای مهار برنامه هستهای ایران و جلوگیری از تقابل نظامی میباشد. کروکر در زمان دولت جورج بوش سفیر آمریکا در پاکستان و عراق بود و در دولت اوباما نیز برای مدت کوتاهی سفیر این کشور در افغانستان بود. کرتزر نیز در دوره اول ریاست جمهوری بوش سفیر آمریکا در سرزمینهای اشغالی بود.
کروکر که این توافق را بزرگترین توافقی میداند که میتواند موقعیت آمریکا در منطقه را سامان بخشد گفت: شما باید به گزینههای جایگزین نگاه کنید. من گزینه بهتری نمیبینم.
وی افزود: اگر کنگره توافق هستهای را رد کند، به سود ایرانیها کار کرده است. تهران در حالیکه از فرو رویختن پایههای رژیم تحریمها سود میبرد، خود را مجاز خواهد دانست تا فعالیتهای هستهای خود را بدون هیچ محدودیتی پیش برد.
کرتزر نیز درباره توافق هستهای با ایران گفت که بحثها در آمریکا حول این محور میچرخند که صهیونیستها با این توافق مخالفند. این در حالیست که هیچ اظهارنظری از جانب این رژیم مطرح نشده است. بسیاری از مقامات بلندپایه این رژیم از این توافق حمایت کردهاند.
کرتزر منطق منتقدانی که میگویند که اگر آمریکا نتواند به سبب مخالفت کنگره توافق هستهای را پیاده کند، ایران واکنش تحریک برانگیزی از خود نشان نخواهد داد را زیر سوال برد. توافق از ایران میخواهد تا تعداد سانتریفیوژهای خود را محدود کرده و ذخائر اورانیوم را به خارج از کشور منتقل نماید. کرتزر پیشبینی کرد که اگر کنگره توافق هستهای با ایران را برهم زند، این کشور قطعاً میتواند توانایی هستهای خود را برای بازگشت هستهای در کمتر از دو ماه به دست آورد.
گروههای مخالف توافق هستهای با ایران به نسبت پنج به یک بیشتر از گروههای موافق این توافق حمایت مالی میشوند
پایگاه لابلاگ مینویسد: حزب دموکرات از این خبر که منتقدان توافق هستهای با ایران پول زیادی را در 60 رو زآینده برای برهم زدن این توافق هزینه خواهند کرد انتقاد کرد. به عنوان مثال، چهارشنبه گذشته نانسی پلوسی رهبر حزب اقلیت مجلس نمایندگان آمریکا گفت: میدانم دهها میلیون دلار برای مخالفت با این توافق کنار گذاشته شده است.
مجموع بودجه سال 2013 گروههای مخالف توافقی نظیر کمیته روابط عمومی آمریکا-اسرائیل (آیپک)، اتحادیه ضدافتراء، پروژه اسرائیل، بنیاد دفاع از دموکراسیها، سازمان صهیونیستی آمریکا، ائتلاف یهودیهای جمهوریخواه، اتحاد علیه ایران هستهای و کمیته اضطراری اسرائیل تقریباً 145 میلیون دلار بود.
گروههای زیر جزو هشت گروه مهمی هستند که به صورت فعال از توافق هستهای حمایت کردند. بودجه آنها در سال 2013 عبارتست از: صندوق پلاوشیرز (7216478 دلار)، صندوق جی استریت (7117701 دلار)، مووآن (5614211 دلار)، ائتلاف بردن بدن جنگ (4839769 دلار)، کمیته دوستان قانونگزاری ملی (4471743 دلار)، آمریکاییهای موافق صلح (1996386 دلار)، موسسه کنترل تسلیحات (1125588 دلار)، شورای ملی ایرانیهای مقیم آمریکا (895242 دلار). مجموع بودجه این گروهها در سال 2013 تقریباً 33451805 دلار یعنی یک چهارم بودجه هشت گروه مخالف توافق است.
طرح امپریالیستی برای ایران
پایگاه خبری اسپوتنیک مینویسد: دولت اوباما واقعاً از ایران چه میخواهد؟ چه برآورد راهبردی باعث بوجود آمدن این لحظه میشود که از آن با عنوان تغییر تاکتیکی ژئوپولتیکی یاد میشود؟
اوباما قطعاً به این نتیجهگیری رسیده بود که 36 سال دشمنی با ایران سرانجام محکوم به شکست است. اربابان عالم در واشنگتن همیشه میدانستند که تسلیحات اتمی ایران توهمی بیش نبوده است. این توهم بخشی از تصمیم آمریکا برای منزوی نگه داشتن ایران از غرب و در نتیجه مهیا کردن زمینه برای تغییر نظام این کشور بود.
پس از توافق هستهای چرا ایران را با شعار همکاری برای ایجاد ثبات در خاورمیانه گول نزنیم؟ این مساله ما را به سالهای حکومت شاه مخلوع ایران میاندازد که از او به عنوان ژاندارم منطقه یاد میشد. آمریکا میخواهد از جریانهای سیاسی و مذهبی در ایران برای پیشبرد منافع خود سوء استفاده نماید.
محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران تلاش فراوانی برای جلب نظر افراد در داخل ایران انجام داده است. وی هیچگاه این مطلب را نگفته است که زمانیکه شرکتهای خارجی به ایران بیایند، آنها به عنوان سدی در برابر بازگشت تحریمها عمل میکنند. برنامهریزان ایران مشغول یافتن راهی برای بازسازی اقتصاد کشور هستند. پروژههای نفت و گاز طبیعی ایران تا سال 2020 ارزشی بالغ بر 185 میلیارد دلار خواهند داشت.
اتحادیه اروپایی توافق هستهای با ایران را به امید از سرگیری روابط تجاری با این کشور تایید کرد. فرصت 90 روزهای از زمان تصویب قطعنامه شورای امنیت برای برداشته شدن تحریمهای ایران وجود دارد. در واقع، قرار است تا اکثر تحریمهای سازمان ملل و اتحادیه اروپایی به همراه برخی تحریمهای آمریکا تا اوایل سال 2016 برداشته شوند. ایران پساتحریم به دنبال ورود به منطقه اوراسیا است و حضور در سازمانهای این منطقه به رهبری چین و روسیه است.
راهبرد نظامی جدید پنتاگون این است که روسیه و چین را منزوی کرده و همکاری نزدیک آنها را بر هم زند. اربابان جهان در آمریکا یک راهبرد سهجانبهای را دنبال میکنند. مقامات اطلاعاتی در روسیه، چین و ایران به طور کامل از آنچه در جریان است باخبرند.
اربابان جهان معتقدند که اگر ایران با آنها همراه نباشد حرکت آنها به سوی آسیا نتیجهای دربر نخواهد داشت. اما به صحبتهای آیتالله خامنهای گوش دهید. این مساله رخ نخواهد داد. مسیر روبه جلو برای ایران همکاری با روسیه و چین در ارواسیا و همچنین حفظ روابط تجاری با اروپاست.
:: موضوعات مرتبط:
ایران دررسانه ها ,
,
:: بازدید از این مطلب : 821
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0