یکی از مقدس ترین اموری که دین کامل اسلام بر آن تاکید زیادی داشته امر ازدواج است و پیامبر زیبایی ها،حضرت محمد(ص) اهمیت ازدواج را با این جمله گرانبها توصیف می کنند: هر گاه آدمى ازدواج كند ، نصف دين را به دست آورده است و براى نصف ديگر بايد تقواى خدا پيشه کند.
ازدواج هم همانند بسیاری از تاکیدات دین اسلام آداب خاصی دارد که رعایت آن می تواند همانند همه تاکیدات دین اسلام انسان را به سعادت برساند و عدم توجه به این دستورات هم می تواند انسان را راه به بیراهه بکشاند.اگر چه ورود برخی از خرافات و رسوم دست و پاگیر شکل ازدواج مخصوصا در ایران تغییر داده است اما همچنان وجود اصل عمل پسندیده ازدواج و تشکیل زندگی با حضور خانواده ها می تواند دلگرم کننده باشد.
ازدواج در کشورها و دین های مختلف دنیا تفاوت هایی با ازدواج در دین اسلام و در کشور ایران که از آن به نام ام القرای جهان اسلام یاد می شود، دارد و به همین دلیل انتظار از افراد با مذهب و فرهنگ مختلف این است که با توجه به دین و فرهنگ خود به امورات خود از جمله ازدواج بپردازند. اما مشاهده ورود فرهنگ های مختلف از کشورهای دیگر که کاملا با دین و فرهنگ ایرانی ها در تضاد است می تواند هر شخصی را نگران کند.
هرکشوری با توجه به شرایط جامعه قوانینی را برای آن کشور و جامعه در نظر می گیرد و عدم تمکین انسان ها نسبت به آن قوانین تخلف محسوب می شود و نمی توان از آن به عنوان یک حریم شخصی یاد کرد.ایران هم از این امر مستثنی نیست و قوانینش بر اساس دستورات اسلامی تعیین شده و جدا از این، یک سری از مسائل هم با فرهنگ غنی ایران و ایرانی آمیخته شده است که عبور از آن نه تنها زیبنده جامعه نیست بلکه می تواند آسیب هایی را به دنبال داشته باشد که جبران ناپذیر باشد.
امروزه با توجه به گسترش وسایل ارتباطی ورود برخی از فرهنگ های کشورهای مختلف که برای کشور ما می تواند ضد فرهنگ باشد موجی از نگرانی های جدید را به فرهنگ کشور وارد کرده است.برای مثال در کشور آمریکا سبک و سیاق ازدواج و حتی با نگاهی ریزبینانه تر معنی ازدواج فرسخ ها با معنی ازدواج در ایران فاصله دارد، اما اخیرا در کشور شاهد هستیم که روند حرکت جوانان در مقوله ازدواج به سمت فرهنگ های غربی و آمریکایی که قالبا با دوستی خیابانی صورت می گیرد، در حرکت است.
ازدواج و زندگی مشترک در کشورهای اروپایی و آمریکایی که از حداقل تعهدات پایبندی به زندگی هم برخوردار نیست معمولا با سبک همان معنی ازدواج سفید رقم می خورد و افراد پس از ماه ها و حتی سال ها زندگی و بعضا بعد از حضور چند فرزند در زندگیشان تازه می خواهند تصمیم بگیرند که آیا می توانند با هم زندگی کنند یا خیر!
و این پایان سبک عجیب و غریب زندگی مشترک در این کشورها نیست چرا نوع خواستگاری و روند آشنایی دختر و پسر در این کشورها متفاوت است.ناگفته نماند که تعجب ما ایرانی ها از این سبک ازدواج اکثر غربی ها و آمریکایی ها به علت تفاوت دینی و فرهنگی است چرا که شاید روند ازدواج و سبک زندگی ایرانی ها برای همه آنها، تعجب برانگیز باشد اما سوالی که اکنون مطرح می شود این است که آیا غربی ها و آمریکایی ها و کلا افرادی که دین و فرهنگشان نسبت به ایران و ایرانی متفاوت است، می توانند از سبک زندگی و سبک ازدواج درس بگیرد و یا به نوعی خود را همرنگ فرهنگ ایرانی اسلامی کنند؟ پاسخ این پرسش دشوار نیست و قطعا با دلیل، پاسخ بسیاری از افراد منفی است این در حالی است که با توجه به کامل بودن دین اسلام ما باید حداقل در بخش دینی و اعتقادی تمام تلاشمان را بکنیم تا همه انسان ها از زیبایی ها و آرامش روحی روانی که توسط دین اسلام در زندگیها به وجود می آید، بهره ببرند.
اما جای تاسف است اخیرا طعم گس فرهنگ آمریکایی که تاریخ آن به 200 الی 300 سال هم نمی رسد، بر زندگی برخی از جوانان دختر و پسر ایرانی سایه افکنده است.از ماجرای ازدواج سفید و ماساژ آزاد و آموزش رقص و آزادی آمریکایی که در غالب تهاجم فرهنگی از آن به عنوان آزادی یواشکی نام برده می شود که بگذریم این روزها نحوه خواستگاری آمریکایی هم ظاهرا در زندگی برخی ازجوانان ایرانی رسوخ کرده است.بحث تهاجم فرهنگی که همواره در کشور مطرح بوده است و بابت جلوگیری از آن بارها و بارها همایش سمینار برگزار شد به همین مورد اطلاق می شود.
تهاجمی که به جرات می توان گفت ایران همواره به فکر دفاع در برابر آن بوده است و نه به فکر حمله.این در حالی است که بحث تهاجم فرهنگی یکی از دغدغه های مهم رهبری بوده است ولی با وجود بحث های گوناگون درباره تهاجم فرهنگی و هویت و زمینه ها و مصادیق آن، باید اعتراف کنیم که هنوز نظرات شفاف رهبری در این باره، به ثمر نرسیده است و در حد شعار برخی از مسئولین و نهایتا در حد برگزاری یک سمینار و همایش باقی مانده است.
اما دولت های آمریکا و انگلیس با تصویب بودجه،با وقت و زمان و تلاش و هرآنچه که می تواند در راه تهاجم فرهنگی و به منظور لطمه زدن به فرهنگ ایران و ایرانی کمک کند، دریغ نمی کنند برای نمونه استفاده از رسانه های ضد انقلاب و البته بهره برداری از افراد وطن فروش و بازیچه دست خودشان که از ایران به آن سوی مرزها گریخته اند یکی از اهداف اصلی آمریکایی ها و انگلیسی ها است.استفاده از خبرنگاران فراری و جیره خوار رسانه های ضد انقلاب نظیر VOA یعنی معصومه علی نژاد قمی، معروف به مسیح علی نژاد اشاره کرد که سال گذشته قصد داشت با ایجاد کمپینی با نام آزادی یواشکی موج جدیدی از بی حجابی را در جامعه ایران راه اندازی کند.اگرچه این ایده به ظاهر شخصی و خود جوش القا می شد و قرار بود با تبلیغ در شبکه های اجتماعی به عنوان نظری جهانی ثبت شود اما با نگاهی زیرکانه به این نظرها و حرکات می توان به این نتیجه رسید:
اول اینکه در پشت پرده این نظریات و تحرکات افرادی که در وطن فروشی و خوش رقصی برای غرب و آمریکا برای خود صاحب سبک و عنوانی هستند حضور دارند:
دوم اینکه این نظریات در اتاق های فکر ضد انقلاب غرب و آمریکا به ظهور می رسد و توسط افراد تازه کار در وطن فروشی و خیانت به مملکت؛ نظیر مسیح علی نژاد که باید از شغل شریف خبرنگاری وی را جدا بدانیم، اجرا می شود.طرحی که مورد استقبال افرادی نظیر ربع پهلوی که تا ابد در تاریخ، لکه ننگ دیکتاتوری و نسل کشی توسط پدر و اجدادش بر پیشانیش نقش بسته است، قرار می گیرد:
اخیراٌ هم انتشار عکس خواستگاری پسری از یک دختر در بام تهران به صورت آمریکایی، مهر تأییدی بر رسوخ این رخنه ی فرهنگی آمریکایی را در کشور می باشد. اگر چنین تصاویر و شرایطی شاید در گذشته و به صورت خاموش در تهران و حتی شهرستان ها به وجود آمده باشد، اما وقوع این شرایط آن هم به صورت رسمی از چند منظر قابل بررسی است:
اول اینکه، جدا از بحث دین و فرهنگ و آداب و رسوم، غیرت جوانان ایرانی باید بطلبد که هر حرکت و هر عملی که مثلا در آمریکا و یا کشورهای غربی که در ادعا سردمدار حقوق بشر و دموکراسی هستند صورت می گیرد نباید مستقیم و یا غیر مستقیم توسط جوانان تقلید شود، اگرچه دین و فرهنگ کشور هم درباره هر عمل ضد فرهنگی و ضد دینی محدودیت هایی گذاشته است اما اگر از این محدودیت ها هم عبور کنیم به بحثی به نام غیرت می رسیم که همین جوانانی که حرکات غربی ها و آمریکایی ها در نوع لباس پوشیدن، خواستگاری و بسیاری از چیزهای دیگر که تقلید می کنند،ادعا می کنند که غیرت دارند.
دوم اینکه، با نگاهی به آمارهای اخیر ازدواج و طلاق در کشور می توانیم نتیجه بگیریم که در آمارها خبرهای خوبی از وضعیت ازدواج در کشور یافت نمی شود، که وقوع این وضعیت علت های فراوانی می تواند داشته باشد که بررسی آن نیازمند به یک مطلب مجزا است. اما مطمئنا می توان مدعی شد که یکی از علت های آن افزایش طلاق آن هم به علت عدم شناخت دقیق زوجین از هم و ورود احساسی به امر ازدواج است.البته از ازدواج هایی به سبک غربی ها و آمریکایی ها در کشور نمی توان یک زندگی پایدار و سالم و به دور از تنش و خیانت انتظار داشت و عدم تشکیل خانواده و یا ضعیف شدن خانواده در مقوله های مختلف هم که جامعه را به همه سمت سوق می دهد الا خوشبختی و سعادت.
سوم اینکه، افزایش زیرپوستی و بعضا علنی ازدواج سفید، ماساژ آزاد، استخر مختلط، آموزش رقص و همه اتفاقات ضد ارزشی در کشور می تواند آغاز راه زوال فرهنگی ارزش های یک جامعه دینی باشد که در این راه به نظر می رسد عزم جدی مبارزه با آن با هر راه و روشی که کارشناسان مربوطه و مسئولین مربوطه می پسندند، وجود ندارد.
از فعالیت های این استخرها و دفاتر ماساژها و آموزش های رقص و غیره بارها و بارها گزارش های مختلفی توسط خبرنگاران مختلف تهیه و ارائه شده است اما همچنان شاهد فعالیت های این مراکز غیر قانونی و غیر مجاز هستیم و توقف فعالیت این مراکز نیازمند عزم جدی مسئولین قضائی و انتظامی است.
و اما نکته پایانی اینکه زوال رفته رفته هر جامعه و در نهایت نابودی هر جامعه ای یکی از علت های آن فوران شدن فساد و بی بندوباری و بی قید و بند بودن به خانواده است.مسئله ای که دشمنان با توجه به عدم موفقیتشان به منظور نابودی ایران در جنگ سخت، به آن توجه می کنند و عملا با جنگ نرم، همه اهدافشان پشت سر خانواده های ایرانی و تضعیف و نابودی آن قرار داده اند.از طرفی دیگر افزایش شبکه های ماهواره ای به منظور رسیدن به این اهدافشان کاملا محسوس است.
پس باید نهاد خانواده، نهاد ارزشی یک خانواده پاک ایرانی باید بیش از این حرف ها از خود و ارزش های مقدس خود مراقبت کند که این مراقبت نیازمند پیش زمینه هایی است که نیازمند عقل و احساس است که می توان با الهام گرفتن از دستورات دینی و فرهنگ ناب کشور نطفه ازدواج را طوری شکل داد که پایانی ایرانی داشته باشد نه غربی و آمریکایی.مهدی مهدیان