پس از توافق آمریکا و کرهشمالی در سال 2007، آبرامز با ارسال ايميلهايي به مقامات دولتي و با به استهزاء گرفتن اين توافق، از خود واكنش نشان داد. آبرامز معتقد به برخورد نظامی با دشمنان آمریکا و اسرائیل بود.
اليوت آبرامز، مشاور ارشد سياست خاورميانه در شوراي امنيت ملي آمریکا در دوران ریاستجمهوری جورج بوش، يك نظریهپرداز نومحافظهكار مشهور است كه پیشتر، در دهه 1980، در رسوايي ايران-كنترا[1]گناهكار شناخته شد. آبرامز در طول دوران ریاست جمهوری ریگان، بخاطر درگیری در تصمیمات جنجال برانگیز سیاست خارجی در رابطه با نیکاراگوئه و السالوادور بدنام شد. وی در دوره اول ریاست جمهوری جرج بوش، به عنوان دستیار ویژه رئیس جمهور و مدیر ارشد شورای امنیت ملی در امور خاور نزدیک و آفریقای شمالی[2] فعالیت کرده است. با شروع دور دوم ریاست جمهوری جرج بوش، آبرامز به جانشینی مشاور امنیت ملی برای استراتژی دموکراسی جهانی[3] ارتقاء یافت و مسئول پیگیری استراتژی بوش برای توسعه دموکراسی در خارج گردید. انتصاب وی توسط بوش بدلیل محکومیت وی در سال 1991 بدلیل دو فقره اقدام غیرقانونی در پنهان نگاه داشتن اطلاعات از کنگره در جریان تحقیقات رسوایی ایران ـ کنترا، بحث برانگیز و جنجالی بود.
در گزارش جاری، ضمن معرفی این ژنرال جنگ نرم آمریکا، سوابق و نظریات وی را بررسی خواهیم کرد.
· از عوامل موثر در رسوایی ایران-کنترا
· عضو ارشد شورای روابط خارجی[4]
· عضو موسس پروژه قرن آمریکایی جدید[5]
· عضو شورای امنیت ملی ایالات متحده آمریکا ( از سال 2001 تا سال 2009)
تاریخ تولد:
· 24 ژانویه 1948
مذهب:
· یهودی
تحصیلات:
· لیسانس از دانشگاه هاروارد در سال 1969.
· فوق لیسانس از دانشگاه اقتصاد لندن در سال 1970.
· دکترای حقوق از دانشگاه هاروارد در سال 1973.
سوابق علمی- اجرایی:
· عضو ارشد شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا.
· عضو موسس پروژه قرن جدید آمریکایی
· عضو پیشین شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا
· مقالهنویس پیشین در سایت اینترنتی بیلیف نت[6]
· عضو سابق کمیته آمریکایی صلح در چچن[7]
· رییس مرکز اخلاق و سیاست عمومی[8] از سال 2000- 1996
· صاحب امتیاز اتاق فکر خاورمیانه[9]
· عضو پیشین و رییس فعلی شورای مشورتی ملی در کمیته یهودیان آمریکا[10]
· عضو ارشد موسسه هودسون[11] از سال 1996- 1990
· عضو پیشین و رییس فعلی هیات مشورتی امنیت ملی در مرکز سیاست امنیتی[12]
· عضو پیشین کمیته پیگیری منافع آمریکا در خاورمیانه[13]
· عضو پیشین کمیته صلح و امنیت در خلیج فارس[14] در سال 1998
· رییس پیشین بنیاد فرانسیسکو ماروکین[15]
· رییس پیشین بنیاد مقاومت نیکاراگوئه[16]
· عضو پیشین سوسیال دموکراتها در آمریکا
· عضو کنفرانس کمیته جهان آزاد[17] نشست ریگان-گورباچف در ژنو
· دانشآموخته بنیاد آمریکایی هریتج[18]
· مقالهنویس پیشین در نشنال ریویو[19]
مشاغل دولتی:
· عضو شورای یادبود واقعه هولوکاست در آمریکا[20] از سال 2009 تاکنون
· دستیار ویژه رییس جمهور و مدیر ارشد امور خاور نزدیک و شمال آفریقا از سال 2002 تا 2009 در شورای امنیت ملی ایالات متحده آمریکا
· معاون دستیار رییس جمهور و دستیار مشاور امنیت ملی در استراتژی گسترش دموکراسی در جهان[21] در شورای امنیت ملی ایالات متحده آمریکا
· مدیر ارشد دموکراسی، حقوق بشر و عملیاتهای بینالمللی شورای امینت ملی آمریکا در سالهای2001 و 2002
· رییس کمیسیون آزادی مذاهب جهانی ایالات متحده[22] بین سالهای 2000 و 2001 و کمیسیونر آن در سالهای 1999 و 2001
· دستیار وزیر خارجه در امور آمریکای وزارت خارجه ایالات متحده بین سالهای 1985 تا 1989
· دستیار وزیر خارجه ایالات متحده در امور حقوق بشر و امور بشردوستانه بین سالهای 1981 تا 1985
· دستیار وزیر خارجه ایالات متحده در امور سازمانهای بینالمللی در سال 1981
· رییس دفتر و مشاور مخصوص سناتور دانیل پاتریک موینیهان[23] بین سالهای 1977 تا 1979
· رییس دفتر سناتور هنری جکسون[24] و دفتردار و مشاور وی در سالهای 1975و 1976
· دستیار مشاور در کمیسیون فرعی مجلس سنا در امور تحقیقاتی
فعالیتهای بخش خصوصی:
· سهامدار شرکت ورنر، لیپفرت، برنارد و مکفرسون[25] در سالهای 1979 تا 1981
· وکیل شرکت برید، ابوت و مورگان[26] در سالهای 1973 تا 1975
آثار و تألیفات:
· دموکراسی چگونه مدیریت میکند؟ دیدگاههایی از عصر پیدایش دموکراسی تا عصر رأیگیری(2002)[27]
· خطر حتمی: مداخله، تروریسم، دفاع موشکی و "جنگ عادلانه" امروزی (1998)[28]
· احترام میان ملتها: منافع نامحسوس و سیاست خارجی (1998)[29]
· امنیت و فداکاری: انزوا، مداخله و سیاست خارجی آمریکا (1995)[30]
· سپر و شمشیر: بیطرفی و التزام در سیاست خارجی آمریکا (1995)[31]
· روند غیرضروری: داستان چگونگی تبدیل اختلافات سیاسی به جرم (1992)[32]
· تأثیر ایمان (2001)[33]
· آزادی مذهبی بین المللی: گزارش سالیانه، منتشر شده توسط وزارت خارجه ایالات متحده (2001)[34]
· سکولاریسم، معنویت و آینده یهودیان آمریکایی (1999)[35]
· ترس و یا ایمان: چگونه یهودیان میتوانند در آمریکای مسیحی زندگی کنند ؟ (1997)[36]
الیوت آبرامز پس از حملات يازده سپتامبر به عنوان حامی اصلي جنگهاي مداخلهگرانه دولت بوش – جنگ عليه تروریسم - مطرح گرديد. او كه به عضویت ارشد در شوراي روابط خارجي در دوران رياست جمهوري بوش رسيد، داماد نورمن پودهورتز[37] - نومحافظهکار مشهور و سردبير مجله کامنتری[38]- و ميج دِكتِر[39]است که زوجي پیشگام در شكلدهی نومحافظهكاري در دهه 1970 و 1980 بودند.[40] آبرامز بعنوان یک فعال سياسي که در پشتپرده وضع نظاميگري ايالات متحده - علي الخصوص در مقابل دشمنان شناختهشده آمريكا و اسرائيل- را پيش كشيده؛ شهرت یافته است. مثالي كه میتواند بيانگر طرز كار وي باشد، مربوط به توافق ايالات متحده در سال 2007 با كرهشمالي جهت متوقف ساختن برنامه تسليحات هستهاي كيم جونگ ايل است كه طی آن واشنگتن با خارج ساختن پيونگيانگ از ليست حاميان دولتهاي مدافع تروريسم موافقت میکرد. آبرامز با ارسال ايميلهايي به مقامات دولتي و با به استهزاء گرفتن اين توافق، از خود واكنش نشان داد. بنا به گفته واشنگتن پست آبرامز تاكيد كرد: نميفهمد چرا كره شمالي ابتدا درصدد اثبات عدم حمایت از تروریسم نيست و به زعم وي، اين صحیح نبود كه پيشاپيش كره شمالي از ليست دولتهاي حامي تروريسم كنار گذاشته شود.[41]
نورمن پودهورتز
به عقیده کسانی که زندگی آبرامز را رصد میکنند، اين ايميلها مانوري بهشمار ميآمد كه طي آن آبرامز از طريق كانالهاي داخلي بدون آنكه نامي از وي در مباحث عمومي مطرح شود، اقدامات خود را به پيش ميبرد. علاوه بر این واشنگتنپست، آبرامز را ديوانسالاری برجسته و نومحافظهكاري صريح میداند و میگوید: این تاكتيكي است كه آبرامز از آن، پس از رسوايي ايران-كنترا استفاده میکند. وی در جریان این رسوایی، تلاشهاي مذبوحانه درون دولت ریگان برای جلوگيري از گفتگوهاي صلح نيكاراگوئه انجام داد كه توسط برخي از مقامات دولت ريگان پشتيباني ميشد.[42]
آبرامز، عضو نومحافظهكار شوراي امنيت ملي آمريكا بود که به طور گستردهاي در دولت جورج دبليو بوش بعنوان حامي اصلي عقايد نومحافظهكاران شناخته ميشد. وی از سياست درگيري ايالات متحده بیشتر حمایت میکرد تا خطمشی انجام مذاكره و اقدامات مسالمتجویانه و از ديدگاههاي افراطگرايان اسرائيلي كه طرح زمين در برابر صلح (مانند آنچه در اسلو در مورد آن توافق شده بود) را رد ميكردند، نيز پشتيباني کرده است.[43] آبرامز بعنوان چهره اصلي در رابطه با سياستهاي پيرامون درگيري اسرائيليها و فلسطينيان و اتخاذ موضعي شديد در قبال ايران، سوريه و عراق شناخته ميشود. همچنين وي از جايگاه خود در شوراي امنيت ملي براي مبارزه با تلاش برخي از مقامات دولتي و اعضاي كنگره جهت دستيابي به راهحلي ديپلماتيك در بحرانها استفاده كرده است. سرویس خبری اینترپرس[44] در اوايل آوريل 2007 گزارش داد: همانطور كه آبرامز با افراد افراطي حكومت دولت ريگان براي تضعيف طرح آرياس[45] - مربوط به صلح در آمريكاي مركزي - در بيست سال پيش تلاش كرد، در عصر حاضر نیز سعی داشت تلاشهاي ملك عبدالله، پادشاه پیشین عربستان سعودي براي ابتكار صلح اعراب و اسرائيل را تضعيف كند و براي اين مقصود از شخصیتهای واقعگراي جمهوريخواه و حتي كاندوليزا رايس، وزير امورخارجه استفاده ميكند.[46]
کاندولیزا رایس در کنار الیوت آبرامز
دستیار ویژه جورج بوش
پس از آنكه در سال 2001 جورج بوش به رياست جمهوري آمريكا انتخاب گرديد، آبرامز به رياست دفتر حقوق بشر شوراي امنيت ملي آمريكا انتخاب و پس از آن به عنوان مدير ارشد امور خاور نزديك و شمال آفريقا منصوب شد. وی همچنین در پست دستیار ویژه ریاست جمهوری و مدیر ارشد دموکراسی، حقوق بشر و عملیاتهای بینالمللی در شورای امنیت ملی منصوب گردید.[47]بعضی از تحلیلگران و گروههای حقوق بشر انتصاب وی توسط کاخ سفید را بدلیل محکومیت وی در تحقیقات رسوایی ایران ـ کنترا و نقش وی در سرپرستی سیاست خارجی دولت ریگان در آمریکای لاتین، جنجالبرانگیز دانستند.[48] در ژانويه 2005 پس از انتخاب مجدد جورج بوش، كاخ سفيد اعلام كرد كه آبرامز بعنوان دستيار وزیر خارجه انتخاب شده و بعنوان نماينده مشاور امنيت ملي براي استراتژی گسترش دمكراسي در جهان تحت نظر استفان هادلي[49]، مشاور امنيت ملي وقت و نماینده رایس، در زمانی که وی سمت مشاور در شورای امنیت ملی را عهدهدار بود، بكار مشغول گرديد.
استفان هادلی مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دولت بوش
آبرامز، گهگاه در كنار هادلي در سفرهايي به خاورميانه و ديگر مناطق ظاهر ميشد. در خلال سفر ماه می 2008 به پايگاه هوايي اورشليم، آبرامز و هادلي در مورد دخالت حكومت بوش در مذاكرات اسرائيليها و فلسطينيان به مباحثه پرداختند. هادلي گفت: آنچه واقعا بوش و دیگر گروهها انجام میدهند، تلاش برای عملی کردن طرحی است که دارای سه فاز است: ابتدا مذاکرات رسمی پیرامون طرح ترسیم مرزهای کشور فلسطینی، موضوع آوارگان، امنیت و تقسیم بیتالمقدس؛ دوم موضوع سرعت بخشيدن به ساخت موسساتی در دولت فلسطين تا فلسطينيان بتوانند بطور دمكراتيك دولت را - كه در نتیجه مذاكرات به آن دست خواهند یافت- اداره كنند و دست آخر، شروع همزمان سومين مرحله؛ که كمك گسترده به دنياي عرب جهت وارد نمودن آنها در روند سازش را شامل میشود. هادلی میافزاید: بنابراين همانطوري كه گفتم، آشتی اسرائيل- فلسطين در متن آشتی بزرگتر یعنی سازش اعراب- اسرائيل صورت مييابد.[50]
آبرامز به گروههاي مخالف اسرائيل اشاره کرده و ميگويد: "با پيشروي ما به جلو، عدهاي مصمم هستند تا حركت ما را كند يا متوقف كنند. ازجمله رويدادهايي كه در خلال اين سالها اتفاق افتاد، افزايش چشمگير كمكهاي ايران به حماس بود. چيزي كه 7 سال پيش اصلا وجود نداشت و حالا شدت یافته است. بنابراين شما شاهد هستيد كه دشمنان سازش در راستاي متوقف ساختن ما فعالیتهای خود را گسترش دادهاند".[51]
آبرامز در نوامبر 2004، طی دیداری در دفتر اصلی کاخ سفید[52] بین جورج بوش و ناتان شارانسکی[53]، عضو افراطی حزب لیکود شركت كرد. اين جلسه توسط رئيس جمهور پس از اينكه كتاب وی با عنوان: در مورد دموكراسي: قدرت آزادي در فائق آمدن بر استبداد و ترور[54] را خواند، برگزار شد. کتابی كه ظاهرا بوش در برنامه دموکراسی خود از آن الهام گرفته است.
بوش نشان ملی آزادی را بر گردن شارانسکی صهیونیست میاندازد
ارتباط شارانسكي با نومحافظهكاران به اواسط دهه 1970 برميگردد، زماني كه او از نزديك با سناتور هنري اسكوپ جکسون[55]، سناتور دموکرات از واشنگتن و كسي كه آبرامز، ریچارد پرل، داگلاس فیث[56] و دیگر نومحافظهکاران تازهکار را استخدام کرد، همکاری مینمود.
هنری اسکوپ جکسون سناتور دموکرات که بسیاری از چهرههای نومحافظه کار امروز را وارد عرصه سیاست کرد
پس از شکست جکسون در انتخابات تعیین نامزد ریاست جمهوری حزب دموکرات، آبرامز به دفتر دانیل پاتریک موینیهان[57]، سناتور دموکرات از نیویورک پیوست و بعدا به ریاست دفتر وی ارتقاء پیدا کرد. آبرامز بعدها به حزب جمهوریخواه رفت و با دولت ریگان به همکاری پرداخت. در سال 2006، آبرامز در شکلدهی به واکنش ایالات متحده در جنگ سیوسه روزه اسراییل و حزبالله لبنان نقشی فعال ایفاء کرد. نیویورکتایمز اشاره کرد که رایس وزیر خارجه وقت آمریکا در سفر میانجیگرانه خود به خاورمیانه توسط دو نفر با دیدگاههایی کاملا متفاوت در مورد این درگیری همراهی شد. این اشخاص آبرامز و دیوید ولش[58]بودند. بنا به گفته تایمز، آبرامز به عنوان یک نومحافظهکار در ارتباط قوی و موثر با دیکچنی، معاون رییسجمهور، دولت بوش را برای حمایت از اسرائیل ترغیب کرد. در خلال سفر رایس، وی در ارتباط مستقیم با دفتر دیکچنی بود.[59]
دانیل پاتریک موینیهان
یک مشاور دولت ایالات متحده، با روابط نزدیک با اسرائیل، که نام وی فاش نگردیده در مصاحبه با سیمور هرش[60] گفت: اسرائیل طرح بمباران را بسیار پیشتر از ربودن دو سرباز توسط حزبالله – بعنوان دستاویزی برای آغاز جنگ- آماده کرده بود. با گسترش طرح عملیاتی آنها، بنا به ادعای این مشاور، مقامات اسراییلی به واشنگتن رفتند تا چراغ سبز این عملیات بمباران و آستانه تحمل ایالات متحده را از چنی دریافت کنند. در این سفر به دیک چنی گفته شد: به حمایت وی و دفترش و همچنین حمایت میز خاورمیانه شورای امنیت ملی آمریکا نیاز است.[61]
سیمور هرش خبرنگار و محقق نشریه نیویورکر آمریکا
اگرچه سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا که با هرش مصاحبه کرده بود، نقش آبرامز در طرح حمایت از اسرائیل را رد کرد، ولی در همین رابطه، یک افسر اطلاعاتی پیشین آمریکا که نام وی نیز فاش نشده ادعا کرد: ما به اسرائیلیها گفتیم: ببینید دوستان! اگر باید جنگ کنید، ما از همه طرق ممکن، حامی شما خواهیم بود. ولی ما فکر میکنیم زودتر باید اقدام کنید چرا که هرچه دیرتر اقدام کنید، ما پیش از آنکه دوران ریاست جمهوری بوش به اتمام رسد، وقت کمتری برای ارزیابی نقشه عملیاتی خود در مورد ایران خواهیم داشت.[62]
در حالیکه بسیاری از حامیان نومحافظهکار بوش از حمایت قاطع دولت بوش از اسرائیل خشنود بودند، برخی نیز وزارت خارجه و رایس را بخاطر نرمتر کردن بسیاری از مواضع سیاسی بوش مورد انتقاد قرار میدهند. بنا به گزارشهای انجام شده، آبرامز برای جانشینی رایس تلاش میکرده است. در سال 2006 نیویورک تایمز طی مقالهای نوشت: "مقامات وزارت خارجه ایالات متحده میگویند آبرامز بعنوان حائلی میان رایس و نومحافظهکاران قرار داشته است. رایس بخاطر سیاستهایش مورد انتقاد شدید نومحافظهکاران قرار داشت. یکی از مقامات ارشد دولتی عقیده دارد: هنر الیوت آبرامز این است که الیوت آبرامز است." وی میافزاید: "آبرامز که خود یک یهودی طرفدار اسرئیل است، چطور میتواند متهم به حمایت همهجانبه از اسراییل نشود." [63]
جلسه رایس و آبرامز با ایهود اولمرت و دیگر مقامات رژیم اسرائیل
رایس زمانیکه به عنوان مشاور امنیت ملی بوش خدمت میکرد، بخاطر دیدگاههای صریح آبرامز، به وی اعتماد داشت. یکی از دوستان رایس به نیویورکر گفت: "رایس تنها به آبرامز بعنوان یک مدیر خوب نگاه نمیکرد بلکه وی را یک استراتژیست خوب نیز میدانست؛ بعنوان ادارهکننده شورای امنیت ملی، شما کسی را میخواهید که حرکات متعددی را در ذهن خود متصور باشد و دید همهجانبه و استعداد این را داشته باشد تا حرکت شما را حدس بزند. کسی که واقعا بتواند ریسک زیادی را بپذیرد".[64] ریچارد جان نیوهاوس[65] آشنای قدیمی آبرامز و از اعضای نومحافظهکاران به نیویورکر میگوید: "آنچه در ذهن الیوت جریان دارد، یک دلبستگی عمیق و بظاهر دینی به دموکراسی است. وی اعتقاد دارد یک تغییر دموکراتیک واقعی میتواند در خاورمیانه انجام پذیرد. این واقعا فوقالعاده است". [66]
پیشینه
درکارنامه کاری وی، آبرامز بین دولت و شبکه اتاقهای فکر دست راستیها و موسسات سیاسی در رفت و آمد بوده و مناصبی شامل عضو ارشد موسسه هودسون[67]، رییس مرکز اخلاق و سیاست عمومی و عضو شورای مشورتی کمیته یهودیان آمریکا[68]، عضو اصلی پروژه قرن جدید آمریکا است.
روابط خانوادگی آبرامز، وی را در مرکز نومحافظهکاران قرار داده است. ازدواج وی با راشل دِکتر[69] در سال 1980 باعث شد تا با خانواده یهودی پودهورتز که خانوادهای مهم در ارتباط با نومحافظهکاری خویشاوند شود.[70] آبرامز هنگامی که پدرزنش سردبیری مجله كامنتري[71] (متعلق به كميته يهوديان آمريكا) را برعهده داشت، به نويسنده افتخاری آن تبديل شد. در دهه 1980 و در دوران رياست جمهوري ريگان، آبرامز بطور متناوب در جلساتي كه توسط مادر زنش در كميته دنياي آزاد[72] ترتیب داده میشد، شركت داشت. این کمیته یک گروه فشار دست راستي در سياست خارجي آمريكا بود که دِکتر و دونالد رامسفلد به صورت مشترک آن را اداره ميکردند.
آبرامز در راستای كمك به سناتور جكسون در دهه 1970 ميلادي، كار سياسي خود را با ادغام جنبههاي سخت و نرم برنامههاي نومحافظهكاري شروع كرد كه هم از لحاظ استراتژيك از برنامههاي حقوق بشر سناتور جكسون حمايت ميكرد و هم بعنوان طرحي براي گسترش صنايع نظامي آمريكا به شمار ميرفت. آبرامز از طريق سناتور جكسون در گروهي از جنگجويان جنگ سرد كه ائتلاف براي اكثريت دمكراتيك[73] ناميده ميشد، عضو گردید که توسط حزب دمكرات وابسته به نومحافظهكاراني مانند پن كمبل[74] رهبري ميگردید.
پن کمبل
اعضاي قبلي دفتر جكسون كه بعدها در تيم سياست خارجي دولت ريگان به مقام و منصب رسيدند، شامل نومحافظه كاراني مانند فيث، پرل، فرانك گافني[75]، چارلز هورنر[76] و بن واتنبرگ[77] بودند. يكي ديگر از نومحافظهكاران آتیهدار كه روابط نزديك با جكسون داشت و سپس به دولت ريگان پيوست، پل ولفوويتز[78] بود كه همراه استاد خود آلبرت وهلزتتر[79]، مشاور امور تسليحاتي سنا بودند. ديگر دمكراتهايي كه در دولت ريگان، مقام گرفتند، جين كرك پاتريك[80] بعنوان نماينده آمريكا در سازمان ملل متحد و نومحافظهكاراني در دفترش مانند جاشوا موراوچيك[81]، استيون مانسون[82]، كارل گرشمان[83] و كنت آدلمان[84] بودند.
رسوایی ایران - کنترا
آبرامز بيشتر به خاطر نقشش در رسوايي ايران-كنترا شناخته ميشود. وي توسط بازپرس ويژه، به خاطر فريب عمدي كنگره در مورد نقش دولت ريگان در حمايت از كنتراها، از جمله نقش اصلي وي در معامله تسليحاتی ايران - كنترا مقصر معرفي گرديد. در اين معامله دفتر شوراي امنيت ملي به رياست اليور نورث[85] دلالي فروش تسليحات اسرائيل به ايران در عوض ميانجيگري ايران براي آزادي شش آمريكايي را كه توسط حزب الله به گروگان گرفته شده بودند، انجام داد. مبلغي از اين پول كه از محل فروش تسليحات به دست آمده بود، به كنتراهاي تحت حمايت و سازماندهي آمريكا كه حركت ضدانقلابي عليه دولت ساندينیستا[86] در نيكاراگوئه را رهبري ميكردند، داده شد.
الیور نورث نفر اصلی در دلالی تسلیحاتی میان اسرائیل و ایران بود
كنگره كمك دولت آمريكا به كنتراها را به علت نقش آنها در نقض حقوق بشر ممنوع اعلام كرده بود. آبرامز در آن زمان دستيار وزیر خارجه در امور کشورهای قاره آمريكا بود و زير نظر جورج شولتز[87] كار ميكرد. آبرامز بخاطر دو جرم ديگر نيز – از جمله خودداري از افشاي اطلاعات به كنگره- براي جلوگيري از تحت تعقيب قرار گرفتن و امكان به زندان افتادن مقصر شناخته شد. در خلال محاكمه، آبرامز داشتن هرگونه اطلاعي در خصوص نقش شوراي امنيت ملي و برنامههاي سيا براي حمايت از كنتراها را رد كرد. وي همچنين كنگره را بخاطر مرگ دو عضو نظامي ايالات متحده كه توسط ساندينيستها در عملياتي براي تهيه سلاح غيرقانوني در نيكاراگوئه کشته شدند، مقصر دانست. در پنجم فوریه سال 1997، دادگاه استیناف فدرال[88] علناً آبرامز را بدلیل 3 مورد شهادت دروغ در مقابل کمیته کنگره محکوم کرد. اگر چه اکثریت دادگاه به اعمال محکومیت عمومی رأی دادند، اما سه تن از این قضات تعلیق 6 ماهه آبرامز و قاضی چهارم پیشنهاد هیأت مسئولیت حرفهای[89] مبنی بر تعلیق یک ساله آبرامز را پیگیری کردند. در نهایت وی به پرداخت 50 دلار جریمه[!]، آزادی با قید وثیقه به مدت 2 سال، و 100 ساعت خدمت عمومی محکوم شد. وي محاكمه قضايي را پوچ و همانند داستانهای كافكا دانست و تعقيبكنندگان قضايي خود را حرامزادههاي هرزه و بدجنس خطاب كرد.[90]
دادگاه رسیدگی به رسوایی ایران - کنترا
آبرامز و پنج چهره ديگر در رسوايي ايران-كنترا در شب عيد كريسمس توسط جورج بوش پدر قبل از اينكه كاخ سفيد را ترك كند، مورد بخشش قرار گرفتند.[91] فيليپ بورخ[92] در كتابش تحت عنوان: ريگان، بوش و سياستهاي دست راستي[93] آبرامز را به خاطر موضع غيرقابل توضيحش در رابطه با جنگ افروزي در نيكاراگوئه مورد سرزنش قرار داده است.
کشتار السالوادور
چند سال بعد از آنكه وي از مقام دبيري دولت در امور داخلی آمريكا كنارهگيري كرد، آبرامز به عنوان مقام ارشد دفتر حقوق بشر وزارت خارجه آمريكا، مقالهاي در مورد السالوادور در نشنال ريويو[94] تحت عنوان: پيروزي آمريكا[95] منتشر كرد كه در انتهای آن، وي با افتخار ادعا كرده بود:
"طی يك دهه جنگهاي چريكي در السالوادور جان هزاران تن از اهالي اين كشور در مقابل تنها جان هشت آمريكايي گرفته شده است. اين خشونتها اكنون بخاطر اضمحلال كمونيسم در جهان پايان پذیرفته ولي بيشتر به خاطر اين است که در مقابل تلاشهاي كمونيستها براي بدست آوردن قدرت با توسل به زور، گرفته شده و با شکست روبرو شدهاند. در اين گوشه كوچك از جنگ سرد، سياست آمريكا درست بود و قرين موفقيت شد."
جنگ داخلی در السالوادور با دخالت آمریکا هزاران کشته برجای گذاشت
شايد بهتر است آقاي آبرامز كتاب مارك دنر[96] با عنوان: کشتار در الموزوته[97]- كه شامل ضمیمهاي است كه در آن نام، سن و جنسيت تمام 784 نفري كه در اين جریان سياه كشته شدند، آورده شده- را بخواند. افرادی که توسط شورشیان السالوادور تحت تعليم نيروهاي ضدشورش ايالات متحده كشته شدند.[98] آبرامز مانند تعدادی ديگر از نومحافظهكاران برجسته براي خدمت در دولت جورج بوش پدر دعوت نشد. در سال 1992 وي به تشكيل كميتهاي براي پيگيري منافع ايالات متحده در خاورميانه كمك كردكه توسط همه ابزارهای موجود سعي داشت تا اطمینان یابد سياست آمريكا به نفع حزب ليكود در اسرائيل چيده شده است.[99]
ديگر اعضاي اين كميته شامل پرل، فيث، گافني و جان لمان[100] بود. اين كميته در مورد آنچه خطر فاصله گرفتن بين دولت جورج بوش پدر و اسرائيل- در فشار اين دولت به اسرائيل براي تخليه برخي از سرزمين هاي اشغالي و متوقف ساختن گسترش شهرك سازي در اين مناطق مشاهده ميشد- سخن میگفت.[101] در سال 1996 آبرامز به رياست مركز اخلاق و سياست عمومي منصوب گشت. در این مرکز، وي مقالات بسياري در مورد مسائل سياست خارجي مخصوصا خاورميانه و ديگر مسائل فرهنگي شامل آنچه وي تهديد هویت یهودی از جانب جامعه سكولار آمريكا میديد، منتشر كرد. در مرکز اخلاق و سیاست عمومی، آبرامز از سال 1996 تا سال 2001 در میان خیل عظیم اعضای مدیریتی آن، چهره بانفوذی در حلقه نومحافظهکارانی مانند نیوهاوس، بیل کریستول[102] و مری آن گلندون[103] بشمار میرفت.
مشارکت در کودتای ونزوئلا
هفتهنامه آبزرور[104] بر این باور بوده است که آبرامز اطلاعات جامعی نسبت به کودتا علیه هوگو چاوز در سال 2002 در اختیار داشته و موافقت ضمنی خود را با آن اعلام کرده بود.[105]
علاوه بر آن دولت ایالات متحده در آغاز بطور ضمنی کودتا را مورد تأیید قرار داد و از محکوم کردن کودتا تا بعد از اینکه کودتاچیان بطور کامل توسط مردم مجبور به کنارهگیری شدند و رئیس جمهور (دوباره) منصوب شد، خودداری کرد.[106]
مشاور استراتژی دموکراسی جهانی
جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا، در دوم فوریه 2005 آبرامز را به جانشینی مشاور امنیت ملی برای استراتژی دموکراسی جهانی منصوب کرد. آبرامز در پست جدید خود، مسئولیت سرپرستی شورای امنیت ملی در امور مربوط به دموکراسی، حقوق بشر و سازمانهای بینالمللی و همچنین مدیریت امور خاور نزدیک و شمال آفریقا را برعهده داشت.[107]
تألیفات
آبرامز، در نوشتههایش، بطور مستمر حمایت قوی خود از حزب لیکود اسرائیل در قبال روند صلح این کشور با فلسطین و مذاکرات "زمین در برابر صلح"[108] را اعلام میکند. پس از شروع انتفاضه مسجدالاقصی در اواخر سپتامبر سال 2000، آبرامز جریان اصلی گروههای یهودی را بخاطر ادامه حمایت آنها از گفتگوهای صلح میان مقامات فلسطینی و درخواست از اسراییل برای متوقف ساختن حملات خود، به باد انتقاد گرفت.[109]
آبرامز همچنین در مقالات خود در کامنتری و دیگر نوشتههای خود مواضع بسیار قوی در حمایت از حزب لیکود داشته است. آبرامز فصلی در مورد خاورمیانه در سال 2000 برای برنامه سیاست خارجی در پروژه قرن آمریکایی جدید تالیف کرده است؛ کتاب تالیفی توسط بیل کریستول و روبرت کیگان[110] از بنیانگذاران پروژه قرن آمریکایی جدید ، تحت عنوان: خطرات حال حاضر: مخاطرات و فرصتها پیش روی سیاست خارجی و دفاعی آمریکا[111] که کتابچه راهنمایی در مورد چگونگی برخورد با دشمنان ایالات متحده است. در فصلی که آبرامز در این کتاب نوشته، اصطلاح صلح اعمال از طریق زور را گسترش داده است که تبدیل به اصول عملی دولت جورج دبلیو بوش گردید. وی میافزاید: قوای نظامی ما و تمایل ما برای استفاده از آن، فاکتور اصلی در توانایی ما برای حمایت از صلح باقی خواهد ماند و تقویت اسراییل بعنوان متحد اصلی ما در منطقه خاورمیانه باید هسته اصلی سیاست خاورمیانهای ایالات متحده باشد و ما نباید اجازه تاسیس حکومت فلسطینی را بدهیم چراکه آشکارا منافع آمریکا در این منطقه را تامین نمیکند.
آبرامز، با پیشبینی سیاست خاورمیانهای دولت بوش، مینویسد: منافع آمریکا در قبال تقویت فلسطینیها طوریکه اسرائیلیها هزینه آن را پرداخت کنند، نخواهد بود؛ چراکه این امر موجب متوقف شدن سیاست کلی ما در حمایت و گسترش دموکراسی و حقوق بشر و یا تابع ساختن دیگر اهداف سیاسی و امنیتی به موفقیت روند سازش بین اعراب و اسرائیل خواهد شد. آبرامز مانند دیگر صیهونیستهای راستگرا به درگیری میان اسراییل و فلسطینیها نه بعنوان درگیری بر سرزمینهای اشغال شده فلسطین، بلکه بعنوان درگیری بین اعراب و اسراییل مینگرد که سیاست آمریکا در حمایت از اسراییل را به سیاست خارجی که درآن به مقابله با همه کشورهای عربی بپردازد تبدیل میکند.[112]
آبرامز در کتاب خود با عنوان: ترس و یا ایمان: چگونه یهودیان میتوانند در آمریکای مسیحی زندگی کنند[113] تاکید میکند: مواضع وی متضمن عدم وفاداری به ایالات متحده نیست ولی در همین حین از یهودیان میخواهد که به اسراییل وفادار باشند؛ زیراکه آنها با پروردگار و اسراییل و مردم آن عهد و پیمان بستهاند. تعهد آنها حتی اگر اسراییل خطمشیهای غیرمعمول را پیگیری کند، تضعیف نخواهد شد.[114]
کتابهای دیگر آبرامز شامل: تاثیر ایمان (2001)، امنیت و فداکاری (1995) و روند غیرضروری (1993) است. وی همچنین نویسنده مقالاتی در کامنتری، ویکلی استاندارد[115]، نشنال اینترست[116]، پابلیک اینترست[117] و نشنال ریویو بوده است. در سال 1998، وی و دونالد کیگان کتاب مرکز اخلاق و سیاستهای عمومی با عنوان احترام میان ملتها: منافع نامحسوس و سیاست خارجیرا تألیف کردند.
[2]National Security Council for Near East and North African Affairs.
[3]Deputy National Security Advisor for Global Democracy Strategy
[4]Council on Foreign Relations
-[7]American Committee for Peace in Chechnya
[10] -American Jewish Committee
[12] -Center for Security Policy
[13] -Committee for U.S. Interests in the Middle East
-[14]Committee for Peace and Security in the Gulf
-[15]Francisco Marroquin Foundation
[16] -Nicaraguan Resistance Foundation
-[17]Committee for the Free World
[18] -Heritage Foundation
-[20]U.S. Holocaust Memorial Council
-[21]Global Democracy Strategy
[22]U.S. Commission on International Religious Freedom
-[23] Daniel Patrick Moynihan
-[25] Verner, Lipfert, Bernhard, & McPherson
-[26]Breed, Abbott, & Morgan
[27]Democracy How Direct?: Views from the Founding Era and the Polling Era (2002
[28]Close Calls: Intervention, Terrorism, Missile Defense, and "Just War" Today (1998). Abrams, Elliott and Johnson, James Turner
[29]Honor Among Nations: Intangible Interests and Foreign Policy (1998). Abrams, Elliott and Kagan, Donald
[30]Security and Sacrifice: Isolation, Intervention, and American Foreign Policy (1995
[31]Shield and Sword: Neutrality and Engagement in American Foreign Policy (1995
[32] Undue Process A Story of How Political Differences are Turned into Crimes (1992
[33]The Influence of Faith (2001
[34]International Religious Freedom: Annual Report: Submitted by the U.S. Department of State (2001
[35] Secularism, Spirituality, and the Future of American Jewry (1999). Abrams, Elliott and Dalin, David
[36]Faith or Fear: How Jews Can Survive in a Christian America. Free Press (1997
-[40] Jim Lobe, "Elliott Abrams to Parachute to Council on Foreign Relations," Lobelog, Inter Press Service, January 26, 2009; Jim Lobe, "All in the Neocon Family,” Alternet, March 27, 2003
-[41] Glenn Kessler, "Conservatives Assail North Korea Accord," Washington Post, February 15, 2007
-[43] Steven Weisman, "Abrams Back in Capital Fray at Center of Mideast Battle,” New York Times, December 7, 2002
[47]Press release (June 28, 2001). "Statement by the Press Secretary". The White House
[48] Cooper, Linda; Hodge, Jim (August 10, 2001,). "Appointees Spark Controversy". National Catholic Reporter.And "Editorial: Appointments Insult Human Rights Cause". National Catholic Reporter. August 1, 2001.
-[54]The Case for Democracy: The Power of Freedom to Overcome Tyranny & Terror
-[55] Henry "Scoop" Jackson
[57]Daniel Patrick Moynihan
-[59] Helene Cooper, "Rice’s Hurdles on Middle East Begin at Home,” New York Times, August 10, 2006
-[61] Seymour Hersh, "Watching Lebanon,” New Yorker, August 21, 2006
-[63] Helene Cooper, Ibid
-[64] Connie Bruck, "Back Roads: How Serious Is the Bush Administration about Creating a Palestinian State?" New Yorker, December 15, 2003.
[68] American Jewish Committee
[70] Jim Lobe, "All in the Neocon Family,” Alternet, March 27, 2003
[88]-D.C. Court of Appeals
[89]Board on Professional Responsibility
-[90] David Corn, "Elliott Abrams: It's Back!" The Nation, July 2, 2001
-[93]Reagan, Bush, and Right-Wing Politics
[95] - 'An American Victory
[97]-The Massacre at El Mozote: کشتار الموزوته در یازدهم دسامبر 1981 در اطراف روستایی با همین نام در السالوادور توسط نیروهای نظامی السالوادور که توسط ارتش ایالات متحده آمریکا آموزش دیده بودند، رخ داد. به محض اینکه اخبار مربوط به این قتل عام منتشر شد، دولت ریگان در ایالات متحده تلاش کرد تا خود را بیارتباط با این موضوع نشان دهد. چرا که انعکاس این حادثه که با نقض حقوق بشر همراه بود با مسئولیت دولت السالودور صورت گرفت و ایالات متحده با ارسال کمکهای نظامی گستردهای به این دولت یاری رساند، این حادثه چهره آمریکا را که همواره از حمایت از حقوق بشر سخن به میان میآورد به شدت مخدوش کرد.
-[98] Philip H. Burch REAGAN, BUSH AND RIGHT-WING POLITICS: ELITES, THINK TANKS, POWER AND POLICY. PART A: The American Right Wing Takes Command: Key Executive Appointments. PART B: The American Right-Wing, at Court and in Action: Supreme Court Nominations and Major Policy Making, Paul Zarembka, pp. 442 (Part A), 305 (Part B), 1997
-[99]Tom Barry, "Hunting Monsters in Jerusalem,” Asia Times, August 26, 2006
[105]Vulliamy, Ed (April 21, 2002). "Venezuela coup linked to Bush team". The Observer
[106]"U.S. Cautioned Leader of Plot Against Chávez"
[107]a b Press Release (February 2, 2005). "Personnel Announcement". The White House
-[109]Jim Lobe, "Neoconservatives Consolidate Control Over Middle East Policy," Foreign Policy In Focus, December 6, 2002
-[111]Present Dangers: Crisis and Opportunity in American Foreign and Defense Policy
-[112]Elliott Abrams in William Kristol and Robert Kagan, eds., Present Dangers: Crisis and Opportunity in American Foreign and Defense Policy (PNAC, 2000).
[113] -Faith or Fear: How Jews Can Survive in a Christian America
-[114]Elliott Abrams, Faith or Fear: How Jews Can Survive in a Christian America (Free Press, 1997
:: موضوعات مرتبط:
بسته ویژه خبری ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1110
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1