اگر نگاهی به تحولات امروز شبه جزیر عربستان و جنگ عربستان علیه یمن بیندازیم، نکات بارزی در این جنگ عیان می گردد که محصول تحولات گذشته بخصوص روش غلط سیاست خارجه عربستان است. آل سعود تا پیش از این به عنوان حکومتی در سایه عمل می کرد و با پول افسانهای نفت خاورمیانه را به آتش کشیده بود.
در سوریه جای پای عربستان در حمایت از معارضین و همچنین حمایت از تروریستها محرز و مشخص است، در عراق نیز عربستان از لحاظ ایدئولوژیک و مالی از طریق شیوخ وهابی تروریستها را تغذیه کرده است و حتی در مصر نیز «السیسی» با حمایت مالی و مشروعیت بخشی به کودتای سفید ارتش این کشور توسط آل سعود توانست دولت کودتا را جایگزین دولت انقلابی «مرسی» کند. در همه این موارد غیر از بحرین که انقلابی نزدیک بر آن سایه افکنده و ارتش آل سعود برای عقب انداختن این انقلاب در این کشور حضور یافته، عربستان به طور نیابتی و لوجستیکی عمل می کرده است اما چه شده که آل سعود دل به دریا زده و به طور مستقیم صنعا را هدف آتش هواپیماهای جنگنده خود قرار داده است؟
پاسخ این موارد را نیز به خوبی میتوان از سیاست خارجه شکست خورده سعودیها دریافت. عربستان در همه موارد غیر از مصر که با کودتا اداره می شود و دوام و بقای دولت آن به سیاست مشت آهنین السیسی وابسته است، سیاستی شکست خورده داشته است. آل سعود در سوریه شکستی فاحش را تجربه کرد. عراق اگر چه ناامن اما قدرت و همبستگی مردم شیعه و سنی این کشور علیه تروریستهای داعش پیروزیهای متعددی را در این کشور رقم زد.
جنگ نفت عربستان علیه روسیه و ایران نیز بازهم شسکت سیاستهای آل سعود را نمایان کرد و پرده از حکومتی برداشت که حتی برای قدرت طلبی در منطقه و فایق آمدن بر رقبا حاضر است آتش بر چاههای نفت خود بزند. حال نیز جنگ علنی عربستان علیه یمن خط بطلانی بر ادعای آل سعود در زمینه مرکزیت در جهان اسلام و ام القری بودن آن کشید. عربستان در این جنگ علنی و مستقیم بیش از همه چیز وجهه ظاهری خود را از دست داد. اگرچه وجهه باطنی عربستان بیش از این در وقایعی که ذکر شد تخریب شده بود و سیاست خارجی این کشور، عربستان را منزوی کرده بود اما جنگ علنی علیه یمن و بمباران شهرها و کشتار مردم بیگناه زوایای دیگری از شکستهای عربستان را نشان می دهد که مانند زخمی کنه سر باز کرده است.
عربستان جنگ هوایی علیه یمن را آغاز کرده است. این خود نشان دهنده آن است که یمن، تنگه استراتژیک باب المندب و خلیج عدن برای سعودیها تا به کجا با اهمیت است. عربستان هرجا که احساس کرده کمربند دور اطرافش بر او تنگ تر شده به طور مستقیم عمل کرده است. بحرین نمونه جالبی در این باره است. اما یمن شرایط و تفسیر دیگری دارد. عربستان با یک دولت همپیمان مانند آل خلیفه روبرو نیست. عربستان بیش از اینها در سال 2007 با عبدالله صالح رئیس جمهور مخلوع این کشور علیه حوثیها سخت جنگیده بود. حوثیها از این باب درجنگ با عربستان بی تجربه نیستند.
حال که عربستان خویشتنداری خود را از دست داده و با یمن وارد جنگ شده است، باید عواقب این جنگ را نیز بپذیرد. حالا باید عربستان که به انبار بزرگ سلاحهای غربی تبدیل شده خود را به صورتی خالی کند. اما لااقل جنگهای مختلف در خاورمیانه به خوبی نشان داده است که برتری در عدوات نظامی و سلاحهای پیشرفته نمیتوان تضمین کننده پیروزی باشد. عربستان جنگ هوایی را آغاز کرده اما یمنیها میگویند در زمین ضعف هوایی خود را جبران می کنند. اگر به اصل ماجرا نگاهی بیندازیم نیز جنگ هوایی بیشتر جنگ تخریبی و پشتیبانی برای از بین بردن تاسیسات زیربنایی دشمن است و تنها می توان از آن به عنوان یکی از لوازم پیروزی بهره برد اما پیروزی اصلی در تصرف زمین و اراضی است.
تحلیلگران یمن را به لانه زنبور تشبیه کردهاند که بازی با آن می تواند بسیار خطرناک باشد. از سوی دیگر مشخص نیست که ائتلافی که علیه یمن به سرکردگی عربستان تشکیل شده واقعی باشد و کشورهای دیگر خود را به طور مستقیم آنطور که تبلیغ می کنند وارد جنگ با یمن کنند. این درشرایطی است که خود عربستان نیز به طور همه جانبه وارد این جنگ نشده است. به نظر می رسد جنگ عربستان علیه یمن بدون برنامه قبلی و آخرین تیر ترکش سعودیها بوده است. شاید عربستانیها سعی داشتند که امتیازات منطقهای در این زمینه از رقبای خود نظیر ایران بگیرند اما معلوم نیست چقدر در این زمینه موفق باشند. از سوی دیگر فشارهای سیاسی بر عربستان نیز می تواند در پایان دادن به این جنگ بی حاصل کمک کند. عربستان خود را در این باره به منجلابی انداخته که بیش از همه آبروی آل سعود را به باد می دهد. شکست و عقب نشینی قدرتی مانند عربستان با تجهیزات نظامی بالا به نفع وجهه عربستان نیست.
عربستان در مقابله با تروریستهای داعش کمکی نکرد و در واقع به عنوان ماشین جوجه کشی تروریست عمل کرد. از کودتای مصر حمایت کرد، به بحرین لشکر کشید و اینک به یمن حمله کرده است. همه این موارد در تخریب چهره حکومت آل سعود که علیه انقلابات مردمی عمل می کند، تاثیرگذار است.
یمنی ها، چه حوثی ها و چه مردم این کشور، جنگ جویانی سرسخت هستند. قطعا با حملاتی که به کشتار غیر نظامیان یمنی انجامیده است، انگیزه یمنیها برای مقابله با دشمن متجاوز بیشتر است. عربستان اشتباه محاسباتی بسیاری در تجاوز به یمن داشته است که به نزاع و درگیری و ناامنی در شبه جزیره عربستان میانجامد و ممکن است به داخل عربستان نیز کشیده شود. تعیین برنده یا بازنده در این بازی امری حتمی نیست اما مشخص است که عربستان در تنگنای بدی گرفتار شده که ممکن است سعودیها را با مشکلات بیشتری در حوزه بین الملل روبرو سازد. عربستان در رقابت با ایران حال مانند دیوی است که خود را به درو دیوار می زند تا از این تنگنا خارج شود اما آنچه مشخص است، آل سعود بیشتر خود را محصور کرده است و با بیخردی در سیاست خارجه خود عمل می کند که قطعا سودی برای این کشور ندارد و نمی تواند جبران شکستهای مفتضحانه گذشته این کشور در منطقه باشد.