پلورالیسم (كثرت گرایی) (Pluralism)
پلورالیسم در لغت به معنای كثرت گرایی یا كثرت باوری است. پلورالیسم رویكردهای متعددی دارد. رویكرد فلسفی آن در مقابل مونیسم قرار دارد و مخالف بینش وحدانی در حوزه معرفت شناختی میباشد. در رویكرد سیاسی آن فدرالیسم تائید و تقویت میشود و تكثر قدرت، شرط تحقق آزادی به حساب میآید.
تكثر گرایی در حوزههای مختلفی مطرح می شود از جمله:
1- هستی شناسی:
كثرت گرایی در این حوزه به معنای اعتقاد به نوعی تكثرگرایی در تبیین هستی و عوامل سازنده آن میباشد.
2- معرفت شناسی:
به معنای اعتقاد به وجود حقایق مختلف و هم عرض كه منجر به نوعی نسبی گرایی و شكاكیت میشود.
3- دین:
از كثرت گرایی دینی سه گونه تعبیر شده است كه عبارتند از:
الف) بهرهمندی یكسان ادیان از حق و باطل؛ یعنی همه ادیانی که امروزه در بشر است، معجونی از حق و باطل هستند؛
ب) ادیان همگی راههایی به سوی حق هستند؛
ج) رویكردی پوزیتیویستی از دین؛ بر این اساس قضایای غیر تجربی و غیر حسی (فلسفی و دینی) یا یكسره بیمعنا هستند و یا اگر بیمعنا هم نباشند راهی برای تحقیق در صحت و سقم آنها وجود ندارد.
4- اجتماعی و سیاسی:
که به معنای پذیرش تكثر و تنوع در حوزه نهادهای مدنی، احزاب، جمعیتها و عقاید ناظر به مصالح اجتماعی میباشد.
5- فرهنگ:
طبق این نظریه، رفتارهای فرهنگی هر قوم راهكارها و راهبردهایی هستند كه بسته به شرایط متعدد و گوناگونی نظیر نژاد، زیست محیطی و غیره شكل گرفته است، بنا براین باید به آن احترام گذاشت.
6- اخلاق:
در این ساحت اساساً ارزشهای اخلاقی، نسبی تلقی میشوند و باورهای اخلاقی آنچنان جدی تلقی نمیگردند و ارزشهای اخلاقی دیگران باید مورد احترام واقع شوند.
در هر یك از حوزههای پلورالیسم، دامنهای از شدت و ضعف وجود دارد؛ بدین معنا كه عدهای به صورت رقیق و عدهای دیگر به صورت قوی و افراطی، كثرت گرا هستند. در شكل رقیق توصیه میشود كه جوامع و مردمان ضمن حفظ عقاید، آداب، رسوم، نظم و دیگر مؤلفههای مربوطه به خود، در كنار دیگر جوامع و فرهنگها با مسالمت و صلح زندگی كنند و هر یك ضمن حفظ سیره مربوط به خود در حوزهای كه قرار دارد، سلوك دیگران را تحمل كنند و در عمل متعرض یكدیگر نشوند؛ از این حالت به تولرانس یا تحمل دیگری یاد میشود؛ اما، پلورالیسم در شكل غلیظ خود، گام را فراتر نهاده و اصول، باورها و ارزشها را از جزمیت ساقط كرده و در ورطه تشكیك و نسبیت میاندازد.
اما تولرانس به معنای شكیبایی و تحمل كردن است، یعنی مخالفت نكردن از سر آگاهی و قصد با عقاید یا رفتاری كه مورد پذیرش یا علاقه او نمیباشد. پذیرش دیگری در حوزههای مختلف به معنای تكثر و تعددی است كه پلورالیسم ندای آن را سر میدهد، یعنی در عین دل بستگی به عقاید و ارزشهای خود، حضور دیگری را محترم میشمارد.
عرصههای تولرانس (تحمل دیگری):
1- اخلاق:
به معنای عدم دخالت در باورها و رفتارهای اخلاقی افراد و گروههای مختلف و محترم دانستن این باورها و رفتارها.
2- دین:
در این دیدگاه از آنجایی كه ایمان امری اختیاری است، بحث از ایمان اجباری، یك بحث پارادو كسیكال(تناقض نما) است.
3- سیاست:
سیاست مهمترین عرصه تولرانس میباشد. در اینجا مراد اینست كه نظامهای سیاسی باید اهل مدارا باشند و اقلیتها و احزاب مخالف بتوانند برای تبدیل شدن به اكثریت تلاش كنند.
منابع:
1. علی بابائی، غلامرضا؛ فرهنگ سیاسی، انتشارات اشیان، 1382، ص 163.
2. زرشناس، شهریار؛ واژنامه فرهنگی سیاسی، كتاب صبح، 1383، ص 86.
3. بیات رسول با همكاری جمعی ازنویسندگان، فرهنگ واژهها، موسسه اندیشه و فرهنگ دین، 1381، صص 142و146.