آينده ايران در دهه آينده، به توان دولت و ماشين ديپلماتيک آن کشور در تبديل ترديدهای هسته ای به يک مذاکره موفقيت آميز و سرانجام ايجاد يک مشارکت با ايالات متحده است. تنها در چنين شرايطی است که ايران می تواند موقعيت خود به عنوان يک قدرت منطقه ای را تثبيت کند.
شریه الاهرام مصر در مقاله ای به نام "ایران چگونه خواهد بود؟ با قلم مصطفی لباد به پیش بینی آینده ایران در سال 2020 پرداخت .
در این مقاله آمده است : پیش بينی آينده به دليل عواملی که بايد درنظر گرفته شوند کار دشواری است و وقتی صحبت از ايران می شود، اين کار حتی دشوارتر هم می شود. ايرانی ها خود برای پيشگويی، آداب خاصی دارند. آنها به شاعر پرآوازه خود شمس الدين محمد حافظ شيرازی متوسل می شوند.
شيوه کار اين است که ديوان حافظ را در دست می گيريد، چشمانتان را می بنديد و درحاليکه کتاب را باز می کنيد انگشت خود را در جايی از آن قرار می دهيد. صفحه ای که انگشت شما بر روی آن قرار گرفته، کليد اين پيشگوئی خواهد بود. در فارسی به اين کار، گرفتن فال حافظ می گويند. از آنجا که من با اين شيوه پيگوئی آشنا نيستم، به شيوه ديگری متوسل می شوم تا حال و هوای ايران در سال 2020 را توصيف کنم.
فضای ژئوپلتيک ايران به عنوان يک قدرت بزرگ منطقه ای، همواره با نقشه سياسی جهان در تقابل بوده است. اين موضوع هم درباره رژيم ديکتاتوری سابق که پذيرای نظام بين المللی بود و هم درباره جمهوری اسلامی که رودروی آن نظام قرار گرفته، صدق می کند. درواقع استفاده از برچسب هايی نظير «دوستانه» و «خصمانه» که ممکن است در برهه های مختلف زمانی از درستی و دقت کافی برخوردار بوده باشند، در نگاه بازتر به تاريخ از دقت کمتری برخوردار می شوند.
حکومت های ايران صرفنظر از جنبه های ايدئولوژيک خود، به يک دليل بسيار ساده با نظام بين المللی تلاقی پيدا می کنند؛ و آن هم خدشه ناپذير بودن آرمان ها و بلندپروازی های منطقه ای در سياست خارجی ايران است. از آنجا که اين اصل مشمول دوره ای می شد که ايران به دليل منابع نفتی خود عهده دار مهمترين نقش استراتژيک در جهان بود، اين کشور صاحب يک جايگاه بسيار مهم و منحصر به فرد در نظام بين المللی نيز شد.
ايران با پيشينه چند هزارساله تاريخی و تمدن، کشوری باستانی است. اين کشور صاحب منابع انسانی عظيمی است و امروزه 65 درصد جمعيت آن را جوانان تشکيل می دهند. عليرغم محدوديت ارتباط و نظارت شديد بر اينترنت و شبکه تلفن های همراه، اين کشور صاحب سومين مقام وبلاگنويسی در دنيا و بيشترين تعداد کاربران اينترنتی در خاورميانه است. استعدادهای انسانی ايران از حد مرزهايش فراتر می رود. ايرانی ها در گرداگرد دنيا حضور دارند و خصوصاً در ايالات متحده، صاحب يک پايگاه علمی بزرگ و مجهز به دانش فنی هستند. اين سرمايه صرفنظر از تغييرات موجود در حکومت ايران، همچنان وجود خواهد داشت.
ايران علاوه بر منابع انسانی، صاحب منابع گسترده انرژی نيز هست. ايران با نيروی کار ماهر و دانش آموخته ترين جمعيت در خاورميانه، تنها يک درصد جمعيت دنيا را تشکيل می دهد. با اين حال، صاحب 10 درصد کل ذخاير نفتی شناخته شده دنياست و چهارمين صادر کننده بزرگ نفت به دنياست. ضمناً ايران صاحب 16 درصد منابع گاز طبيعی شناخته شده دنياست و پس از روسيه، دومين کشور بزرگ صادرکننده آن محسوب می شود. وجهه سياسی يک کشور بر پايه عوامل متنوعی شکل می گيرد و برجسته ترين آنها، کارآمدی نظام سياسی و قابليت آن در استفاده مطلوب از منابع انسانی و مادی است.
بر اين اساس، ايران از نظر تئوری، ظرف دهه های آينده در جايگاه بالاتری از نردبان قدرت منطقه ای قرار خواهد داشت. نفوذ فعلی ايران که در مرزهای غربی به لبنان کشيده شده است، محکم ترين و البته پرهزينه ترين بخش از تاريخ معاصر اين کشور است. از زمان پيروری انقلاب اسلامی در ايران، اين کشور خصوصاً با دخالت های مختلف، و نيز به واسطه تحريم های اقتصادی و بن بست های بدون علاج ديپلماتيک، با ايالات متحده سرشاخ بوده است. با اين حال، واشنگتن نتوانسته است رژيم ايران را تغيير بدهد.
ايران هم نتوانسته بر تلاش های آمريکا برای دور نگهداشتن تهران از قرار گرفتن در جايگاه قدرت منطقه ای غلبه کند. تقابل اين دو کشور در شرايط فعلی به مرحله بحرانی رسيده که خود تعيين کننده حال وهوای ايران در سال 2020 خواهد بود. معضل هسته ای ايران اکنون بر روی ميز گفتگو با پنج عضو دائم شورای امنيت سازمان ملل بعلاوه آلمان قرار دارد. آخرين تحول هم اين است که ايران پيشنهاد بين المللی برای خارج کردن اورانيوم را نپذيرفته است. از آنجا که منافع خدشه ناپذير در صحنه روابط بين المللی بر ايدئولوژی فائق می شوند، به نظر می رسد تهران و واشنگتن سرانجام به يک درک متقابل دست پيدا کنند.
با درنظر گرفتن منابع عظيم انسانی، منابع انرژی و نفوذ منطقه ای ايران، دولت اوباما می تواند وزن ايران در ترازوی موازنه قدرت منطقه ای را سنگين تر کند. فعاليت و توسعه صنعت نفت و گاز ايران به ميلياردها دلار سرمايه گذاری ظرف 10 سال آينده نياز دارد. درغير اينصورت، سطح توليد کاهش خواهد يافت و ايران نمی تواند منابع خود را با پول معاوضه کند. اين درست است که ايران می تواند وارد معامله با چين و روسيه شود، اما آنها دانش فنی قابل مقايسه با ايالات متحده در حوزه نفت و گاز را ندارند.
آينده ايران در دهه آينده، به توان دولت و ماشين ديپلماتيک آن کشور در تبديل ترديدهای هسته ای به يک مذاکره موفقيت آميز و سرانجام ايجاد يک مشارکت با ايالات متحده است. تنها در چنين شرايطی است که ايران می تواند موقعيت خود به عنوان يک قدرت منطقه ای را تثبيت کند، درها را به روی سرمايه گذاری های مالی و فنی باز کند و از احترام مورد انتظار برخوردار شود. از سوی ديگر، اگر ايران به بخت خود پشت کند و صحنه مذاکرات را به گشايشی برای تحمل فشار و انزوای بيشتر تبديل کند، وضعيت وخيم تری در دهه آينده خواهد داشت.
ايران 30 سال را با قطع رابطه با واشنگتن سپری کرده و البته ممکن است بتواند اين کار را تا 10 سال ديگر هم ادامه دهد. با اين حال، وضعيت ناپايداری که معضل هسته ای ايران را احاطه کرده، مهمترين عامل تعيين کننده موقعيت ژئو- استاتيک ايران خواهد بود. بنابراين می توان با درجاتی از اطمينان گفت تصميماتی که دولت اوباما در ارتباط با معضل هسته ای ايران می گيرد و شيوه عکس العمل ايران در اين زمينه، تأثير قابل توجهی بر دورنمای اين کشور در سال 2020 خواهد گذاشت.
:: موضوعات مرتبط:
اخبارتحلیلی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1379
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0