بحث همجنس‌گراها و دو جنسیتی‌ها بسیار داغ شده است. آیا واقعاً بیمار هستند و یا فقط تمایلات روانی و رفتاری آنهاست؟

بیمار از آن جهت که انسانی است بیمار، معلول یا دچار هر گونه نقصان، قابل احترام است، اما دلیل نمی‌شود که افکار، اندیشه‌ها، باورها یا همه خواست‌هایش قابل احترام باشد.
الف - این که می‌گویند: «همه افکار و عقاید باید مورد احترام باشند» یک دروغ سیاسی بزرگی است که فقط به ما (مسلمانان و جهان سومی‌ها) القا می‌کنند و خودشان هیچ اعتقادی به چنین معنایی ندارند. چنان چه نه تنها احترامی برای مسلمین قائل نیستند، بلکه به صورت رسمی و یا غیر رسمی ولی تحت حمایت دولت، به مقدسات ما نیز اهانت می‌کنند، چه رسد به خودمان یا افکارمان.
مگر می‌شود هر فکر و اندیشه یا حتی اعتقادی مورد احترام باشد؟! قتل، تجاوز، چپاول، لشکرکِشی، نسل‌کُشی و ...، همه مبتنی بر نوعی اندیشه است و گاه برای آن فلسفه نیز می‌بافند. از ماکیاولیسم گرفته تا فاشیسم و آنارشیسم (سازمانی یا دولتی مانند غرب)، همه فکر و اندیشه دارند که به هیچ وجه نمی‌توانند مورد احترام باشند. کدام جنایتی مبتنی بر یک فلسفه و تفکر نبوده است و با یک نظریه سیاسی – فلسفی توجیه نمی‌شود؟ مگر فراماسون یا صهیونیسم نوعی اندیشه نیستند؟ مگر جنایات امریکا تحت عناوینی چون دموکراسی، حقوق بشر و مبارزه با تروریسم صورت نمی‌گیرد؟ آیا اینها قابل احترام هستند؟!
ب - دفت شود که «همجنس‌گرا» الزاماً «دو جنسیتی» نیستند و اغلب آنها مرد کامل یا زن کامل هستند. آنها که دو جنسیتی هستند، برخی با عمل جراحی به تناسب شرایط و ویژگی‌های مناسب‌تر در جنسیت و کشش‌های‌شان معالجه می‌شوند و البته اگر معالجه نشوند، در احکام اسلامی ازدواج با آنان اشکال دارد. چرا که مرد باید با زن ازدواج کند و زن با مرد. مابقی بیمار هستند. مثل هر معلول دیگری که وجود دارد. لذا به لحاظ انسان بودن و بیمار بودن‌شان مورد احترام هستند، اما اگر بیماری را بهانه‌ای برای سوء استفاده در فساد، فحشا و ایجاد ناهنجاری‌های رفتاری، اخلاقی و اجتماعی قرار دهند، مانند هر فاسد و فاسق دیگری می‌باشند.
ج – اما سر و صدایی که اخیراً حکومت‌ها در خصوص «ازدواج همجنس‌گراها» به راه انداخته‌اند، هیچ ربطی به بیماران دو جنسیتی که تعدادشان نیز بسیار قلیل می‌باشد ندارد؛ بلکه در راستای تحقق اهداف و آرمان‌های فراماسون می‌باشد که در قالب «نئو لیبرال دموکراسی» خود نمایی می‌کند.
وقتی رییس جمهور امریکا (اوباما) با این همه مشکلات و معضلات داخلی و خارجی در عرصه‌های گوناگون سیاسی، نظامی، اقتصادی و ...، خود را هزینه می‌کند تا ابتدا همجنس‌گرایی در میان نظامیان را کاملاً آزاد و قانونی نماید و سپس همخوابی نظامیان با حیوانات را آزاد و قانونی کند و سپس ازدواج قانونی همجنس‌گراها را شعار سیاسی – تبلیغاتی خود قرار داده و برای آن لایحه به مجلس می‌فرستد – وقتی فرانسوا اولاند رییس جمهور فرانسه که به لحاظ اقتصادی در حال پیوستن به کشورهایی چون ایتالیا و یونان است و به رغم معضلات داخلی کشور و مردمش قانونی کردن ازدواج همجنس‌گراها را در اولویت کار خود مجلس فرانسه قرار می‌دهد و انگلیس پیشتاز همه اینهاست، معلوم است که نگران احیاناً چند صد یا چند هزار نفر بیمار دو جنسیّتی نیستند، بلکه اهداف دیگری را تعقیب می‌کنند.

منبع: x-shobhe