چرابرای خلقتم ازمن سوال نشد؟
آدرس وبلاگ تحلیلی-تحقیقی اسjاد علی اکبر داراب کلائی vareson-asia98-ir


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 412
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 444
بازدید ماه : 1835
بازدید کل : 235485
تعداد مطالب : 1056
تعداد نظرات : 314
تعداد آنلاین : 1

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ گالری تصاویر سوسا وب تولز





در اين وبلاگ
در كل اينترنت


تعبیر خواب آنلاین


استخاره آنلاین با قرآن کریم


بسم الله الرّحمن الرّحیم     اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.     اللهم صلّ علی محمّد وآل محمّد و عجّل فرجهم     جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) صلوات    التماس دعا    دریافت کد از: ابزار وب ارایه دهنده انواع ابزار وبمستر و...

چرا از ما برای خلق کردنمان سؤال نشد، شاید من دوست نداشتم که خلق شوم؟!

http://img1.tebyan.net/big/1388/07/31981769932354252143791327619968164.jpg

توجه لازم به غلط بودن این سؤال، خود به نوعی پاسخ را نیز معلوم می‌نماید. وقتی شما نبودید، از چه کسی باید سؤال می‌شد؟ مگر از عدم سؤال می‌شود؟

آیا تا به حال دستگاهی درست کرده‌اید، بذری کاشته‌اید، نثری یا شعری سروده‌اید – به اصطلاح خلق صنعتی یا هنری داشته‌اید؟ آیا قبل از تصمیم و اراده به تحقق تصمیم خود، از آنها اجازه گرفته‌اید؟ آیا اساساً «فاعل از فعل خودش اجازه می‌گیرد»؟! حال اگر فاعل «فعّال ما یشاء» بود و هر چه هست فعل او بود چه؟

دقت شود که گاه انسان دچار خودبزرگ‌بینی و تکبّر شدید می‌گردد؛ این تکبر سبب می‌گردد که او تار ضخیمی از «منیّت» به دور خور بتند،و مستمر بر ضخامت آن بیافزاید، تا آنجا که نه تنها مانع از دیدن حقایق عالم هستی گردد، بلکه اصلاً به جز «خود» را نبیند.

این همان انحراف نهفته در «ابلیس» بود. ابلیسی که به خاطر عباداتش در صف ملائک قرار گرفته بود، اما در یک امتحان، انحرافش ظهور یافت، خود را باخت و اقرار کرد که این نافرمانی به خاطر «تکبر» و خود بزرگ‌بینی‌اش گردیده است.

عقل و وحی (ادیان الهی و در نهایت اسلام) برای بیداری، هوشیاری، بصیرت و تعقل موهبت شده است و همه دستورات الهی نیز برای این است که تمامی قوای انسان در اختیار عقل و اراده‌اش قرار گیرند، نه این که مغلوب نفس شوند.

اسلام آموزش و تعلیم می‌دهد که انسان اگر خدا را فراموش کند، خودش را هم فراموش می‌کند و به جای خدا نگر و خدا گرا بودن، خودنگر و خودگرا می‌گردد و یادش می‌رود که مخلوق و بنده است، تا آن جا گمان می‌کند حتی خدا برای خلقت او، باید با اویی که نبود، مذاکره و مشورت کرده و کسب اجازه می‌نمود. این همان خود فراموشی است که معلول و محصول و نتیجه خدافراموشی می‌باشد. لذا فرمود:

«وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (الحشر، 19)

ترجمه: و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد آنان همان نافرمانانند.

خداوند متعال تصریح می‌نماید که هم ابلیس از فرمان سرپیچی کرد و هم ظالمین او و اولادش را به جای من عبادت می‌کنند، در حالی که هر چه را به غیر از من بپرستند، مخلوق من است و من نیز برای خلقتم نه کسی را شاهد گرفتم و نه با کسی مشورت کردم و نه از کسی اجازه گرفته و می‌گیرم و نه کسی را به یاری خوانده و می‌خوانم، به ویژه مخلوقات نادان و گمراه را. «مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا» (الکهف، 51)

ترجمه: [من] آنان را نه در آفرينش آسمان‌ها و زمين به شهادت طلبيدم و نه در آفرينش خودشان و من آن نيستم كه گمراهگران را همكار خود بگيرم.

ما که مخلوق، ضعیف و نیازمند هستیم، برای مشورت، اجازه گرفتن و یاری طلبیدن، به سراغ عالم‌تر، قوی‌تر، غنی‌تر و برتر از خود می‌رویم، پس چگونه انتظار داریم که خدا به سراغ مخلوقش بیاید و از او اجازه یا کمک بگیرد؟!

اگر خدا در اموری (ظاهراً فقط در انتخاب) تا حدودی به انسان اختیار داده است، معنایش این نیست که او در همه چیز مختار است و یا باید باشد. خداوند متعال علیم و حکیم است و نیازی به سؤال برای بیشتر دانستن ندارد – قادر و فعال مایشاء است و نیازی به یاری گرفتن ندارد – متکبر، جبار و مالک المُلک است و نیازی به مشورت و کسب اجازه ندارد ...، اینها همه نیازهای مخلوق است و نه خالق.

از این رو، ادعای «شاید من دوست نداشتم خلق شوم» به هیچ لحاظی وجهی ندارد. انسان باید به خود بگوید: اولاً نبودی که دوست داشته باشی خلق شوی یا نداشته باشی – ثانیاً شاکر باش که خلق شدی و اکنون هستی و می‌توانی چیزهایی را دوست داشته باشی و چیزهایی را دوست نداشته باشی – ثالثاً معلوم، مشهود و فطری است که «هستی» را دوست داری – رابعاً اکنون چه دوست داشته باشی و چه نداشته باشی، خلق شدی و هستی، پس به فکر کمال و سعادت خودت باش و نه لجبازی با خالقت؛ و بدان که اگر مقابل او تکبر کنی، نه تنها رشدی(که عاشق‌اش هستی نمی‌یابی)، بلکه از همین مقام و جایگاهی که هستی نیز هبوط می‌یابی و از جرگه‌ی عبادالرحمن اخراج می‌شوی و در نتیجه با عبادت خودت یا دیگران، به هلاکت می‌رسی. این نتیجه‌ی حتمی تکبر است:

«قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ» (الأعراف، 12)

ترجمه: فرمود چون تو را به سجده امر كردم چه چيز تو را باز داشت از اينكه سجده كنى؟ گفت من از او بهترم مرا از آتشى آفريدى و او را از گل آفريدى.

«قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ» (الأعراف، 13)

ترجمه: فرمود از آن [مقام] فرو شو تو را نرسد كه در آن [جايگاه] تكبر نمايى پس بيرون شو كه تو از خوارشدگانى.

 

منبع : X-shobhe




:: موضوعات مرتبط: شبهات اعتقادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1026
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : موعظه
ت : سه شنبه 25 شهريور 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


(function(i,s,o,g,r,a,m){i['GoogleAnalyticsObject']=r;i[r]=i[r]||function(){ (i[r].q=i[r].q||[]).push(arguments)},i[r].l=1*new Date();a=s.createElement(o), m=s.getElementsByTagName(o)[0];a.async=1;a.src=g;m.parentNode.insertBefore(a,m) })(window,document,'script','//www.google-analytics.com/analytics.js','ga'); ga('create', 'UA-52170159-2', 'auto'); ga('send', 'pageview');