درس بيست و دوم
نبت خاصه (بخش دوم)
جهان بيني قرآن
اگر توجه به محيطي که قرآن در آن نازل شد بکنيم بيشتر به عظمت قرآن و پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم پي مي بريم.
سرزمين حجاز به اعتراف همه مورخان از عقب افتاده ترين مناطق جهان در آن زمان بود، از نظر عقيدتي به بت پرستي علاقه فراوان داشتند از توحيد و يگانه پرستي سخت تعجب مي کردند و هنگاميکه پيامبر گرامي اسلام آنها را به يکتا پرستي دعوت مي کرد مي گفتند اجعل الالهه الها واحد ان هذا لشييء عجاب آيا اين همه خدايان را ميخواهد تبديل به خداي واحدي کند اين راستي چيز عجيب و باور نکردني است. 1
در محيطي که کمتر کسي پيدا مي شود که حتي سواد خواندن و نوشتن داشته باشد فردي درس نخوانده و کتب و استاد نديده برخاست و کتابي آورد آنچنان پرمحتوا که بعد از چهارده قرن هنوز دانشمندان به تفسير آن مشغولند و هر زمان حقايق تازه اي از آن کشف مي کنند. ترسيمي که قرآن از جهان هستي مي کند بسيار دقيق و حساب شده است توحيد را به کاملترين صورت بين مي کند، اسرار آفرينش زمين و آسمان و خلقت شب و روز و وجود انسان و ... را به عنوان نشانه هاي وجود خداوند با بيانات بسيار متنوع مي شمرد گاه سخن از توحيد فطري و گاه به توحيد استدلالي مي پردازد پيرامون احاطه خداوند به همه چيز تعبيرات بلند دارد، هنگامي که سخن از معاد و قيامت به ميان مي آورد در برابر تعجب مشرکان ميگويد: آيا کسي که آسمانها و زمين را با آنهمه عظمت آفريد نمي تواند مثل شما را بيافريندآري او قادر و آفريننده داناست قدرتش تا حدي است که هر چيزي را اراده کند، فرمان مي دهد موجود باش و آن فوري موجود مي شود و خلاصه قرآن کتابي است که فقط آورنده اش (پيامبر) و مفسرينش (امامان معصوم) آنرا بطور کامل شناختند و در عين حال قرآن هميشه براي ما هم طراوت و شاابي خاصي دارد هر چه بخانيم شادابتر مي شويم چون بهار دلها است آري قرآن هميشه تازه است و تا ابد زنده است زيرا معجزه جاويدان حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم است.
خاتميت پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و اله و سلم
حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم آخرين پيامبر خداست و سلسله نبوت به او ختم مي شود و از القاب حضرت، خاتم الانبياء است. خاتم به کسر يا فتح تاء (خاتم، خاتم) هر دو به معناي تماميت و پايان هر چيزي است از اين نظر عرب به انگشتر خاتم (به فتح) مي گويد چونکه انگشتر در آن زمان مهر و به منزله امضاي افراد بوده و چون نامه اي مي نوشتند اخر آن را با انگشتر خود مهر مي کردند.
خاتميت پيامبر گرامي اسلام از ضروريات اسلام است و هر مسلماني مي داند که بعد از حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم تا قيامت پيامبري نخواهد آمد.
براي اين اصل سه دليل هست:
1 ـ ضروري بودن خاتميت.
2 ـ آيات قرآن.
3 ـ احاديث فراوان.
1 ـ ضروري بودن:
اگر کسي اسلام را از طريق دليل و منطق کافي پذيرفت، خاتميت پيامبر اسلام را هم پذيرفته است و هيچ گروهي از مسلمانان د رانتظار آمدن پيامبر جديدي نيست يعني خاتميت از ضروريات و بديهيات در نظر مسلمين است.
2 ـ آيات قرآن:
ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبيين محمد صلي الله عليه و آله و سلم پدر هيچ يک از شما نيست او فقط رسول خدا و خاتم پيامبران است.2
و ما ارسلناک الا کافه للناس نفرستاديم تو را مگر براي همه انسانها.3
3 ـ احاديث:
در حديث منزلت که شيعه و سني از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نقل کرده اند حضرت خطاب به علي عليه السلام چنين فرمود: انت مني بمنزله هارون من موسي الا انه لا نبي بعدي تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسي هستي جز اينکه بعد از من پيامبري نخواهد بود.
و در حديث معتبري از جابر بن عبد الله انصاري نقل شده: که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: مثل من در ميان پيامبران همانند کسي است که خانه اي را بنا کرده و کامل و زيبا شده، تنها محل يک خشت آن خالي است هر کس نگاه به آن خانه کند مي گويد چه زيباست ولي اين جاي خالي را دارد من همان خشت آخرم و پيامبران همگي به من ختم شده اند.4
امام صادق عليه السلام فرمود: حلال محمد حلال ابدا الي يوم القيمه و حرامه حرام ابدا الي يوم القيمه.5 ان الله ختم بنبيکم النبين فلا نبي بعده ابدا خداوند با پيامبر شما پيامبري را ختم فرمود بنابراين پيامبري بعد از او نخواهد بود.6 پيامبر اکرم ضمن خطبه اي چنين فرمود: انا خاتم النبين و المرسلين و الحجه علي جميع المخلوقين اهل السموات و الارضين من آخرين پيامبر و فرستاده شده الهي و حجت بر تمام مخلوين اهل آسمانها و زمين هستم.7
از علي عليه السلام از خطبه 91 نهج البلاغه نقل شده که فرمودند: حتي تمت نبينا محمد صلي الله عليه و آله و سلم حجته و بلغ المقطع عذره و نذره تا اينکه خداوند به پيامبر ما حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم حجتش را به پايان رسانيد و تمام دستورات لازم را برايشان بيان نمود.
و در خطبه 173 در توصيف پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم چنين مي خوانيم: امين وحيه وخاتم رسله و بشير رحمته محمد صلي الله عليه و آله و سلم امين و حي خدا و خاتم رسولان و بشارت دهنده رحمت اوست.
فلسفه خاتميت
ممکن است سوال شود با اينکه جامعه بشري دائما در حال تحول و دگرگوني است چگونه مي شود با قوانين ثابت و بدون تغيير پاسخگوي نيازهاي جامعه بوده و چگونه مي شود پيامبر اسلام خاتم پيامبران باشد و ديگر نياز به پيامبري نباشد؟ دو جواب مي دهيم:
1 ـ دين اسلام با فطرت انسانها هماهنگ است و روشن مي باشد که در فطريات هيچگونه تغييري نيست. فاقم وجهک للدين حنيفا فطره الله التي قطر الناس عليها لا تبديل لخق الله ذلک الدين القيم و لکن اکثر الناس لا يعلمون پايدار باش براي دين حنيفي که مطابق فطرت است آن فطرتي که خداوند انسانها را بر اساس آن آفريد و هيچ تبديل و تغييري در آن نيست 8 و خلاصه دين اسلام جامع و فطري است و مي تواند در هر زمان و مکان و در هر حالي جوابگوي بشريت باشد.
2 ـ شکي نيست که خداوند کريم بشريت را بدون رهبر رها نکرده و همانگونه که ان شاء الله در بحث امامت بيان خواهيم کرد، جانشيناني (امامان معصوم عليهما السلام) براي حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم هست و تا قيامت انسانها امام دارند و حتي بعد از حضرت مهدي (عج) رجعت است.9
تمرين:
1 ـ بطور فشرده ترسيمي که قرآن از جهان هستي دارد بيان کنيد؟
2 ـ دلائل خاتميت پيامبر گرامي اسلام را بيان کنيد؟
3 ـ با توجه به تحول و دگرگوني که هميشه د جامعه هست چگونه مي شود اسلام خاتم اديان و پيامبرش خاتم پيامبران باشد؟
1 ـ صوره صاد، آيه 5.
2 ـ سوره احزاب، آيه 40.
3 ـ سوره سبا، آيه 28.
4 ـ نقل از تفسير مجمع البيان مرحوم طبرسي.
5 ـ اصول کافي، جلد 1، صفحه 58.
6 ـ همان منبع، صفحه 269.
7 ـ مستدرک الوسائل، جلد 3، صفحه 247.
8 ـ سوره روم، آيه 30.
9 ـ در بحث نبوت از اين کتابها استفاده و اقتباس شده است: اصول عقل (مکارم شيرازي) وحي و نبوت (ري شهري)، خدا و پيامبر و پيامبران اسلام (سبحاني، استادي)، اصول عقايد را اينگونه تدريس کنيم (امامي، آشتياني، حسني)، رهبران راستين (شهيد هاشمي نژاد).
:: موضوعات مرتبط:
عقاید ,
چهل درس عقاید ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1546
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1